نحوه ی اشنایی دکتره و دختره هم باحال بود
شبت بخیر
ته جدیت بودم
تازه هیچ کدوم به اندازه روزهایی که باهمدیگه میزنیم بیرون بهم نمی چسبه
هفته ی بعدش کلاس هاشروع میشه 
بعدش بابام زد تو پرم گفت خیلی میری بیرون ها

به غیر از فردا و یکشنبه بقیه ی روز ها در خدمتیم خانمی
محدثه میتونه بیاد دم پارک ازم دی وی دی هارو بگیره فوقش اینه که با محدثه هر سه تایی میشینیم کپ میزنیم

به خاطر وضعیتت گفتم شاید نتونی بیای بیرون برای همین چیزی نگفتم


کاملا جدی بودم
برمنکرش لعنت
باید صبر کنی با همدیگه بریم دکتر شیم
اخه دارم راست میگم دیگه
همین مهندسیتو بچسب که خیلی ها همینش رو هم ندارن



اهان اون اقاهه هم که وسیله ی دق دادن عمه هه هستش رو هم میدوستم