ی خانوادهء اهوازی هستن ک وضع مالیشون معمولیه
پدر مادر و ی پسر نوجون دارن، پدر میره ی LCD میخره قسطی
ی روز پسره داره توو خونه توپ بازی میکنه شـــــــوت میکنه میزنه
ب LCD ک صفحه LCD خراب میشه، پــدر جو میگیرتش میوفته دنبال
پسرش،مادرش فراریش میده خونهء همسایشون اونجا پناه میبره
شب ک میشه برن پسررو بیارن میبینن ی گوشه ای خوابیده
میرن بیدارش کنن ، هرجی تکونش میدن بیدار نمیشه
پسرشون تنها بچشون سکته کرده بود مرده بود
پدره میره توو خونه در رو میبنده خودشو دار میزنه