mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دلم برایت تنگ است ....یار من ...

    دوست دارم .....تکیه کردن بر شانه هایت را .....زیرا تکیه گاه من تو هستی ....عشق من ...

    یاد هست ؟؟

    این منظره جزئی از خاطراطمان است .....فصلی از نگاهمان ....که ما را عاشقتر از همیشه کرد ...

    نگاه خوشید ....دلمان را از همیشه گرم تر کرده بود ...

    ترنم باد ....موسیقی عاشقی را مینواخت .....

    باد دلدادگیمان را به همه ی عاشقان خبر میداد ...

    بیا ....همراه من ....این خاطره را از دوباره تکرار کنیم ...

    ای عشق ....دفتر خاطرات من و تو را همه ی عاشقان میدانند ....


    نرگس فاطمی


    عشق من ...

    هیچگاه ترکت نخواهم کرد...

    من تو را در خود زندگی کرده ام ......من عاشقم بر تو .....ای عشق ....

    مرا بیاب ......در جاده هایی که قاصدک های احساسم را به سویت روانه کرده ام .....

    من همانجایی هستم که تو هستی ...

    من ....اندیشه ام با توست ...همیشه و همه ی لحظه ها ....زندگی من ....


    نرگس فاطمی


    بخواب عشق من ....

    چشمانت را ارام ببند .....تو دیگر متعلق به خودت نیستی ......دیگر وجودت با من یکیست ....

    تو را در اغوشم در پیچک های تنم میبوسم ...

    تو را با بوسه هایم به رویایی از جنس نوازش عشق در چشمه ی مهتاب ....خواهم برد ...

    تو را در اغوشم به پیچک های تنم میبوسم ...

    جایی که فقط من هستم وتو ....

    ارام بخواب عشق من ...

    بخواب ای ترنم وجود من ....


    نرگس فاطمی


    شاهزاده من ...


    دریا ما را به ساحلش میخواند ....

    ابر های باران زا ما را برای استقبال از قطره های حاوی از عشقش میخواند ....

    ببین ...

    اغوشم برای توست ....گوش فرا بده به امواج که عشق را همراه دلهایمان زمزمه میکنند ...

    نگاهم را بخوان که منم اواره نگاه تو ....

    مرا به اغوشت رهسپار بدار ..

    زندگی من ....


    نرگس فاطمی


    کجایی یار من ....


    این عشق ......قلبمان را بهاری کرده است ....

    در رویایی عاشقانه هستم .......چشمانم را میگشایم ........عشق را در چشمان همیشه بهاری تو میبینم ....

    من ....تو را میخوانم ......به دنبال نجوای عاشقانه تو میگردم ....و نگاهت را میابم که مرا پر ازبوسه های عاشقانه میکند ...

    کجایی یار من ؟؟؟ کجایی ترنم وجود من ؟؟ نفسهایم ازتوست .........تکیه گاهم از وجود پر از شعله های عشق توست ...

    من را جانی دوباره ببخش ......زندگی من .....


    نرگس فاطمی


    دوست دارم نشستن در ساحل دریا را ....

    لحظه هایی که حرف سکوت کرده ای را دردلم دارم

    دریا را راز دارم میدانم

    هر نسیمی از دریا .....بوسه هایی دارد از جنس نوازش ....

    و اغوشی که در برمیگیرد اغوش ظریف مرا ....

    صدای دریا زمزمه هایی را از عشقش به ساحل .....برایم بازو میکند که او نیز بی تاب است ....

    دریا سکوت را به امواجش میخواند ...

    ساحل همان میعادگاه عاشقانه های من و دریاست .....

    نرگس فاطمی


    دستانم را بگیر .........

    بگذار تو رابه اسمان ببرم ......

    جایی که همه ی ستارگان در اغوش شب بیدارند ........

    عاشقانه میگویند از غربت دلهایشان ........

    از عشق می گویند ......

    از دوستداشتن ...

    من نیز تو را در اغوش شب پر از ترانه میکنم .....

    مرا صدا کن ......زندگی من ......


    نرگس فاطمی


    شاهزاده ی من .......

    بی تابانه دلم تو را میخواند

    اغوشت را

    نگاهت را

    دلتنگم .....زندگی من ...

    نرگس فاطمی


    یار من ........عشق من ....

    از دلم برایت مینویسم که چه سخت است نبودنت ........

    که چه سخت است دور بودنت ......

    چه سخت است لمس نکردن دستانت ......

    هر روز به قلبم می اندیشم .......به بهانه گیری دلم ....که چه بی تابانه تو را میخواند ....

    ایا قاصدک ها خبری از من برایت نیاورده اند .....

    ایا صدای قلبم را امواج دریا بر ساحل قلبت نسیم نفرستاده اند .......

    میخوانم تو را ...از دور دست ها ..........از انسوی دریا ها ........کجایی زندگی من .......کجایی .........کجایی .....


    نرگس فاطمی


    ببین شاهزاده من

    باران برای من و توست که میبارد

    ببین

    چه عاشقانه میخواند مارا

    بیا

    دستانم را بگیر ...

    خیابانهای باران دیده ما را فرا میخوانند ...


    نرگس فاطمی


    دست نوشته هایم از برای توست



    چرا که منشا واژه هایم را تو رقم میزنی



    دست نوشته هایم بنام توست


    نرگس فاطمی
    زندگی ام ....

    در من حضور داری ......

    تپش قلبم از نفسهای توست ..

    تنم اغوشت را میخواهد...

    زندگی من .......


    نرگس فاطمی
    من تو را در تمامی ترانه هایم سروده ام .........

    وقت هایی که دلتنگت میشوم .........همه چیز ان طور که قلبم میخواهد میشود .....

    تو را می سرایم ......در اسمانی که محل زندگی من است .....

    تو دیوان همه ی ترانه های منی ......زندگی من .......


    نرگس فاطمی
    امــروز ،

    آرام تـــریـن

    لــــحظـﮧ ﮯ دلـگـیـــر کننــده ﮯ

    نــاب ِ دنیــاســـــــت ..

    صدا می زنم تو را...

    یک بار...

    دو بار...

    جوابی نمی شنوم!


    کدام قلب...؟ کدام چشم...؟ مرا عاشقانه می خواند...؟

    من به دلگرمی کدامین دست، از این جاده بگذرم...؟

    لحظه های تلخ مرا، تنها، شیرینی یک سیب رسوا می کند...!

    قــــول בاבه ام...

    گاهــــﮯ...

    هــــر از گاهــــﮯ...

    فانــــوس یاבتــ را...

    میــاלּ ایــــלּ ڪــوچــﮧ ها بـــﮯ چـــراغ و بــﮯ چلچلـــﮧ ، روشــלּ ڪــنم


    פֿــیالـتــ راحـتــ !

    مـ ـלּ هماלּ منـ ــم

    هـنوز هم בر ایـלּ شبهاﮮ بــﮯ פֿــوابــ و بــﮯ פֿـاطـــره

    میاלּ ایـלּ ڪــوچـﮧ هاﮮ تاریڪـــ پرسـﮧ مــﮯ زنم

    اما بـﮧ هیچ ستاره ﮮ‌ בیگـرﮮ سـلام نـפֿـواهـــم ڪــرב

    فـرض کـن بــه عـکــاس بـگـویــــــــم :
    تـارهـای سـپـیــــــد را سـیــاه کـنـــــــد…..
    و چـیـــــن و چـروک هـا را مـاسـت مـالـــــــی…
    و حـتـی از آن خـنـده هـا کـه دوسـت داری بـرایـم بـکـارد
    بـاز هـم از نـگـاهـــــــــم پـیـداسـت چـقــــدر …
    بـه نــبـــودنـــت خـیـره مـــانــــــده ام

    زندگی من .....

    نگاهم کن ...میخواهم خستگی هایت را در پیچک اغوشم از مهر بپوشانم ...

    زندگی من ...

    تو کالبد وجودم را محصور خود و محبت بی دریغ خود کرده ای .......

    از نگاهم رازهای دلم را بخوان ...

    وقتی نیستی ....مثل این است که من نیستم ...

    وجودم به وجود تو وابستست ....

    تکیه گاه من ...سینه های مردانه توست ...

    دستان توست ...

    محل زندگی من اغوش توست ....

    مرا ازنگاهم دریاب ....

    که دوستت دارم ....


    نرگس فاطمی

    باز هم از آن شب هایی که دلم میخواهد بنویسم ......

    دوست دارم دفتر خاطراتم را بازکنم و در آن بنویسم و مثل همیشه از چندخاطره ی قبل شروع کنم

    و برسم به پایان آنها و با ثانیه ثانیه هایشان دوباره زندگی کنم.....
    امشب .....شب ارامیست .........بدون هیچ گونه سخنی ....ماه به دیدار ستارگان امده است .....

    عاشقان همه بیدارند و پراز ناگفته ها ....

    بخوان مرا ....

    منم ......ستاره تو ....

    ترنم نگاهت را به گهواره دلم بسپار .......از رویای شب برایت اغوشی از جنس عشق بنا میکنم ...

    واژه های سکوتم .........حاوی ناگفته های درونم و قلبم میباشد ....

    بنگر به ناگفته هایم ....من تو را میخوانم ........ای مهربانم ......

    نرگس فاطمی


  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا