روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دلساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،
ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنیم
ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک
دنیا عشق را خواندچه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستان هم را .
چقدر قلبت زیباست...چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو
میخوانمت تا دلم آرام بماند...