سكوت ما به هم پيوست و ما "ما" شديم!
تنهايي ما تا دشت طلا دامن كشيد
آفتاب از چهره ي ما ترسيد
دريافتيم و خنده زديم،
نهفتيم و سوختيم
از ستيغ جدا شديم:
من به خاك آمدم و بنده شدم...
تو به آسمان رفتي و خدا شدي!!!
چه جالب... یعنی گله گذاری هم جواب میده؟
ما که 3 سالی میشه مشهد نرفتیم. دلم تنگ شده واسه اونجا. البته هر بارم که رفتیم از دور زیارت کردیم، چون ترجیح میدیم به قیمت اینکه دستمونو برسونیم اون جلو، مردم رو زیر دستمون له نکنیم! شاید امام رضام اینجوری راضی تر باشه!
وقتی خدارو دارم
حس تنهایی گناهه
وقتی میبینم بقیه باهم هستن
خدایش خیلی خوشحال میشم
بهشون می گم دنیا به کامتون
منم زیباترین و دارم
خدارو دارم و این بهترین لحظه دنیاست
که خدارو حس میکنم
که خدارو دارم
ایشالا... امروز یه مغازه دیدم، توش پر از وسایل دکوری سنتی بود و هیچکس توش نبود. یه سقا خونه ی کوچیک توی اون مغازه ی به اون کوچیکی درست کرده بودن. محو عکس مولا علی و سقا خونه هه بودم که آقا پسر صاجب مغازه اومد. یک متر از جا پریدم... ازش اجازه گرفتم چند دقیقه دیگه نگاه کنم. با مهربونی گفت اصلا واسه همینه... ولی خجالت کشیدم که بیشتر وایستم و یه دله سیر به اونجا نیگا کنم... حالا همش دلم پر میزنه واسه اونجا، یادش می افتم.
دلم توی اون مغازه، جلوی اون سقا خونه ی کوچیک جا مونده !