یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • باران

    تارهاي بي‌كوك و
    كمان باد و لنگار
    باران را
    گو بي‌آهنگ ببار!
    غبارآلوده،از جهان
    تصويري باژگونه در آبگينه بي‌قرار
    باران را
    گو بي‌مقصود ببار!
    لبخند بي‌صداي صد هزار حباب
    در فرار
    باران را
    گو به ريشخند ببار!
    چون تارها كشيده و كمانكش باد آزمودهتر شود
    و نجواي بي‌كوك به ملال انجامد،
    باران را رها كن و
    خاك را بگذار
    تا با همه گلويش
    سبز بخواند
    باران را اكنون
    گو بازيگوشانه ببار!
    از تنهایی مگریز! به تنهایی مگریز!

    گهگاه آنرا بجوی و تحمل کُن.

    و به آرامش خاطر مجالی ده!
    اینک موج سنگین گذر زمان است که در من می گذرد.

    اینک موج سنگین گذر زمان است که چون جوبار آهن در من می گذرد.

    اینک موج سنگین گذر زمان است که چون دریایی از پولاد و سنگ در من می گذرد.

    ***

    در گذرگاه نسیم سرودی دیگر گونه آغاز کردم.

    در گذرگاه باران سرودی دیگرگونه آغاز کردم.

    در گذرگاه سایه سرودی دیگرگونه آغاز کردم.

    نیلوفر و باران در تو بود، خنجر و فریادی در من.

    فواره و رویا در تو بود، تالاب و سیاهی در من.

    در گذرگاهت سرودی دیگرگونه آغاز کردم.

    ***

    من برگ را سرودی کردم سرسبزتر ز بیشه.

    من موج را سرودی کردم پر نبض تر ز انسان.

    من عشق را سرودی کردم پر طبل تر ز مرگ، سرسبز تر ز جنگل.

    من برگ را سرودی کردم پر تپش تر از دل دریا.

    من موج را سرودی کردم پر طبل تر از حیات.

    من مرگ را سرودی کردم...
    مثلا این گوشه ای از شعر (ماهی) ایشون هست که من عاشقش هستم.
    آه ای یقین گمشده،
    ای ماهی گریز،
    در برکه های آینه لغزیده تو به تو،
    من آبگیر صافی ام، اینک به سحر عشق
    از برکه های آینه راهی به من بجو.....!
    :Dخب پس بیربط به رشته خودت نیست
    باشه .برو به سلامت.روز خووووووش
    خواهش... خوشحال میشم... منم از شما ممنوم داداعلی... در پناه علی...
    شمام دانشگاه شاهرود بودین؟من چنتا از عکساشو دیدم.سرسبز بود
    اتفاقا یکی از دوستام دانشگاه شاهرود بود.خیلی تعریف میکرد
    در خیابانی بدون درخت،روزی خداوند پرنده ای به سراغم فرستاد تا دوباره ثابت کند حواسش به من است و من نیز به نشانه ی قدردانی از آن لطف بی کران،آستین آن پیراهنم را هنوز نشسته ام....
    دنیا را بغل گرفتیم!!!


    گفتند: امن است..


    هیچ کاری با ما ندارد..


    خوابمان برد..


    بیدار که شدیم..


    دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم!!!
    خدا حفظش کنه
    شنیدم دامغان هواش خیلی بده.داداشم یه بار ماموریت اومد دامغان خیلی گله داشت از آ و هوا[IMG]
    در دنیاهیچ هدیه ای بدون مصرف نیست؛حتی ساعتی که ازکارافتاده باشد.زیرادریک شبانه روز دست کم دوباروقت صحیح رانشان میدهد!
    باران مىباريد...
    از درزهاي كفش كهنه كودكي سردي باران را،وقتي كه ازكنارنانوايي ردمىشد...
    ازنگاه ناتوان براي خريدنان داغ،عشق را ديدم كه درچشمانش به مرواريد شبيه تربود!!
    خواهش..وممنونم .. درسته انشاا.. هیچ وقت رو سیاه نباشیم در مقابلشون...
    سایتو نمیدونم ولی فکر کنم اینجوری که میگین باشه ولی گروه من مدیرشم.. شما بعد از ثبت نام.. قدم رو چشم ما میزارید در خواست که دادین.. بنده با کمال میل میپذیرم...
    سایت و میگین .. یا گروهو .. اخه اونم مدیریت شدس...
    ممنون باعث افتخاره.. ولی من زیاد زیاد بزرگ نیستما.. فقط 30 سالمه ...

    اره مجازیه تو یه سایت دیگه...
    تازه من لینک برای 105 نفر دیگه هم دارم میفرستم.. اخه من یه گروه داره به نام ..به طاها ...به یاسین...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا