پادشاهی در یک شب زمستانی در کاخ به یکی از نگهبانان خود برخورد کرد و گفت: سردت نیست؟ نگهبان گفت: عادت دارم! شاه گفت: میگویم برایت لباس گرم بیاورند! شاه فراموش کرد و صبح جنازه نگهبان را پیدا کردند که روی دیوار قصر نوشته بود: من به سرما عادت داشتم وعده لباس گرمت مرا از پای درآورد.