-
شقایق کجاست زهرا؟! در کنج تنهاییشه
منتظرت بودم...منتظرت بودم:دی
شب به گلستان تنها منتظرت بودم:دی
:|......
فک کردم موقع خریدن عروسک برای خواهرتون بارون میومد...اره بارون میومد
اره بارون میومد خوب یادمه
مثه اخرای قصه که ادم میره به رویا
اره بارون میومد خوب یادمه
اره بارون میومد خوب یادمه
زیر لب زمزمه کردم
کی میتونه این دل دیوونه رو از من بگیره؟
اونقدر باشه که من این دل و دستش بدم و چیزی نپرسه
دیگه حرفی نمونه بعد نگاهش
اره بارون میومد خوب یادمه
اره بارون میومد خوب یادمه
یه غروب بود روی گونه هات
دو تا قطره که اخرش نگفتی بارونه یا اشک چشمات
اما فرقی هم نداره
کار از این حرفا گذشته
دیگه قلبم سر جاش نیست
از این عروسک پرنسسیا خریدین؟!
دستشون مرسی:|
زهرا
نه دیگه دقت کن نفیثی...برششم جابه جا کردن...کلی سختی کشیدن عاغا بحرام:|
نفیث خو خوتم میشم خواهرت عصن...این طوری نیگا نکن دلم ریش شد خو
منم عروسک موخوام خو[IMG]
دست شما درد نکنهچرا زحمت کشیدین[IMG]یه دفعه زحمت کپیشم میدادین خودمون بکشیم برا پیتزا[IMG]
باز غمه عالم اومد به دلم خوش به حالتون خواهر دارین عاغا بحرام[IMG] یعنی نعمت رو خدا بهتون داده[IMG]
سوعاتی چی خریدین براش[IMG]عروسک؟![IMG]
بای بای..
سهم شما این همه بود ما خبر نداشتیم؟
ما سه تایی با هم یکی یه دونه قارچش بهمون رسید اونوقت شما انقدر سهم داشتید از اون پیتزا؟
ینی مارو گول زدین؟چطور دلتون اومد عاخه؟
ینی تهنا تهنا رفتین سفر؟
اِ عاغا بحرام بالاخره دس به جیب شدینعجب پیتزایی هم هس...البته یه کم شبیه پیتزای نیرواناس ولی خب قبوله...دستتون مقسی:w12:
اِ پس خونوادگی رفته بودین ونیز؟:w05: -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
