ای جان باسه داهی همین کال میتونم الفته امیدوالم هادم بمونه
ولی باورت نمیسه ها اینخدهه بسه های باسگاه گلن که ننو من توسون سیطونترینسون میسه گفت ببودم باورت نمیسه من یک ساهت منتظرشون بودم نگو اینا من میبینن چون عینگ افتابی زده بودم گفتن این با ما نیست خلاصه سرت در نیارم داستم میومدم که دیگه ارشون پرسیدم خانم سما از بسه های باسگاهین گفتن اره اخه من سماره سرپاسبان نداستم حالا ایندفعه سمالس میگیلم هماهنگی با اونه اگه سد سمالس به سمام میدم یعنی برات میل میتونم داهی