یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ووووووووووووییییییییییییییی مرسی خیلی نازه
    خواهش میکنم بچه ها دلهاشون پاکه من عاشق بچه ها
    :D
    منم شرمنده ش میشم... هم مست مهربونی هاش میشم و خوشحال، هم خجالت زده.
    کاملا حق داشتن. خدا به هزاران زبان با ما در سخنه... توجه و مهربونیاش گاهی من رو از شادی به گریه میندازه.
    اول که خیییلی ممنون از تعریفتون. اتفاقا من هم در مورد شما همین نظر رو دارم!
    دیگران؟ خب بگن! راه رو خدا نشون ما آدم میده نه دیگران. و این مثبت اندیشی تون بزرگترین گنجینه ست، کیمیاست... قدرش رو بدونین...
    آره درست فهمیدین... خدا خیلی وقت ها با ما حرف میزنه، فقط باید حواسمون رو جمع کنیم تا اون لحظه ها رو از ندیم! گاهی با یک آهنگ، گاهی با یک نوشته، و گاهی هم .......میشینه تو کلام شیرین یک دوست و باهامون حرف میزنه !
    تو که اهسته میخوانی میخوانی
    قنوت گریه هایت را
    میان ربنا سبز دستانت
    دعایم کن
    دعایم کن
    که محتاج دعای سبز یارانم....
    میدونین من اسم تنهایی قدم زدنهامو چی گذاشتم؟
    گردش من و خدا، تنهایی...
    من و خدا به همه چی خوب نگاه میکنیم. به آدما، مخصوصا بچه ها، به درختای کنار خیابون و به گنجشک های دوست داشتنی و همیشه نگران. گاهی هم تو این گردش ها، من و خدا میگردیم و فقیر پیدا میکنیم و کمکش میکنیم و کیف میکنیم و خلاصه اینکه من و خدا کلی خوش میگذرونیم با هم...
    مرررررررررررررررسی داداش گلم ولی مشکل مشکله دیگه با چه دیدی باید بهش نگاه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تازه کم که میارن هیچ، اون که حالت خوبشه، گاهی کلا منحرف کننده اند....
    بله حتی سکوت...!
    من همیشه زیباترین لحظه های عمرم رو سکوت میکنم که خراب واژه نشن!
    خب باید بگم موفق بودید و کاملا متوجه شدم تو چند تاش حرفی داشتید و ساده نباید ازش گذشت.
    من به شخصه حرف زدن بی کلام رو خیلی دوست دارم.... میدونین که، واژه ها خیلی وقتا حق مطلب رو ادا نمیکنن!
    بر منا پیش تو بنشستم ندانستم تویی

    با تو از هجر تو نالیدم ولی نشناختم
    باشه فعلا عصبانی نشو ولی بعدا خودت میفهمی که جوجهههههههههه ایییییییییییی تو دیگه دیگه..........
    نه بچه جون تو نمی دونی تو جوجه اییییییییییییییییییییییی باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    بارها روی تو را دیدم ولی نشناختم

    لاله از داغ رخت چیدم ولی نشناختم

    همچو گل از دیدن خورشید می خندد به صبح

    بر گل روی تو خندیدم ولی نشناختم

    کعبه را کردم بهانه تا بگردم دور تو

    آمدم دور تو گردیدم ولی نشناختم

    در حریم ساقی کوثر نگاهم بر تو بود

    کوثر از جام تو نوشیدم ولی نشناختم

    در کنار مسجد کوفه تو را گفتم سلام

    پاسخ از لب هات بشنیدم ولی نشناختم

    در کنار مرقد شش گوشه جدت حسین

    خم شدم دست تو بوسیدم ولی نشناختم

    بر منا پیش تو بنشستم ندانستم تویی

    با تو از هجر تو نالیدم ولی نشناختم

    با دل غافل که همچون سایه نزد آفتاب

    پای دیوار تو خوابیدم ولی نشناختم

    در مسیر جمکران عطر دل انگیز بهشت

    از نفس های تو بوییدم ولی نشناختم

    سجده بر پای تو آوردم نگفتی کیستم

    چهره از خاک تو پوشیدم ولی نشناختم
    سجده بر پای تو آوردم نگفتی کیستم

    چهره از خاک تو پوشیدم ولی نشناختم
    پنه په من با جوجه موجه شوخیییییییییییی دارم آره واقعا قشنگن.......... جوجه ایییییییی توووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    سلام. الان نقاشیاتون رو میدیدم. چقدر توش حرف داره ه ه ه ه !
    مرسسسسسسسسسسسی جملت واقعا قشنگ بود اینارو خودت مینویسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا