• ممنونم
    کار خاصی نمی کنیم ، زنده به نفس دوستانیم
    واقعا محبت شما من رو شرمنده کرد زینب خانم
    داریم محافظت می کنیم :)
    به به سلام ببینید کی اومده اره باو درسا سنگین شده کمتر میام...تو خوبی؟ خوشی؟ چیطو میطوری؟
    گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!

    پرسیدند : چه می کنی ؟

    پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و...

    آن را روی آتش می ریزم !

    گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!

    گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟

    پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد
    خدایا ! از آن واهمه دارم که نکند در مقابل دشمن پایم بلرزد وجزو سربازان تو قرار نگیرم.خدایا! قدرتی به من اعطا فرما که این بار بتوانم در راه تو قدم بردارم و در خودسازی کوشا باشم . خدایا! اگر توفیق شهادت را نیافتم،توفیق ادامه راه راستین شهدا را به من اعطا فرما (شهید هاشم اعتمادی)
    مرد مقدس
    شیطانی به شیطان دیگر گفت: آن مرد مقدس متواضع رانگاه کن که در جاده راه
    می رود. دراین فکرم که به سراغش بروم و روحش را در اختیار بگیرم…
    رفیقش گفت: به حرفت گوش نمی دهد…تنها به چیزهای مقدس می اندیشد.
    اما شیطان دیگر، بدون توجه به این حرف خود را به شکل ملک مقرب جبرئیل دراورد و در برابر مرد ظاهر شد.
    گفت: آمده ام به تو کمک کنم.
    مرد مقدس گفت: باید من را با شخص دیگری اشتباه گرفته باشی… من در زندگی ام کاری نکرده ام که سزاوار توجه یک فرشته باشم.
    و به راه خود ادامه داد، بی آنکه هرگز بداند از چه چیزی گریخته است….
    اول دفتر به نام ایزد دانا


    صانع پروردگار حی توانا



    اکبر و اعظم خدای عالم و آدم


    صورت خوب آفرید و سیرت زیبا



    از در بخشندگی و بنده نوازی


    مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا



    قسمت خود می‌خورند منعم و درویش


    روزی خود می‌برند پشه و عنقا



    حاجت موری به علم غیب بداند


    در بن چاهی به زیر صخره صما



    جانور از نطفه می‌کند شکر از نی


    برگ‌تر از چوب خشک و چشمه ز خارا



    شربت نوش آفرید از مگس نحل


    نخل تناور کند ز دانه خرما



    از همگان بی‌نیاز و بر همه مشفق


    از همه عالم نهان و بر همه پیدا



    پرتو نور سرادقات جلالش


    از عظمت ماورای فکرت دانا



    خود نه زبان در دهان عارف مدهوش


    حمد و ثنا می‌کند که موی بر اعضا



    هر که نداند سپاس نعمت امروز


    حیف خورد بر نصیب رحمت فردا



    بارخدایا مهیمنی و مدبر


    وز همه عیبی مقدسی و مبرا



    ما نتوانیم حق حمد تو گفتن


    با همه کروبیان عالم بالا



    سعدی از آن جا که فهم اوست سخن گفت


    ور نه کمال تو وهم کی رسد آن جا
    منظورم دسهای همین ترم هست دیگه
    چون الان باید کتابها تموم شده باشه
    و شرو ع کرده باشید به دوره
    علیک سیلام خوش اومدی
    خوووووووووبم
    شوما خوبی
    درسها تموم شد یا هنو مونده؟؟؟؟؟؟؟؟
    ای باد صبحدم خبر دلستان بگوی

    وصف جمال آن بت نامهربان بگوی


    بگذار مشک و بوی سر زلف او بیار

    یاد شکر مکن سخنی زان دهان بگوی


    بستم به عشق موی میانش کمر چو مور

    گر وقت بینی این سخن اندر میان بگوی


    با بلبلان سوخته بال ضمیر من

    پیغام آن دو طوطی شکرفشان بگوی


    دانم که باز بر سر کویش گذر کنی

    گر بشنود حدیث منش در نهان بگوی


    کای دل ربوده از بر من حکم از آن توست

    گر نیز گوییم به مثل ترک جان بگوی


    هر لحظه راز دل جهدم بر سر زبان

    دل می‌تپد که عمر بشد وارهان بگوی


    سر دل از زبان نشود هرگز آشکار

    گر دل موافقت نکند کای زبان بگوی


    ای باد صبح دشمن سعدی مراد یافت

    نزدیک دوستان وی این داستان بگوی


    لطيفا !

    آيا شود که من نيز دوست تو باشم و به عشق و محبت تو پاک گردم ؟

    شود که شوق ديدارت بال پروازم را بگشايد و به خوب و بد راه دگر نينديشم ؟

    جميلا !
    توان روي تو ديدن و نعمتي ديگر خواستن ؟

    توان رضايت تو را داشتن و چشم به ديگري دوختن ؟

    از تو مي خواهم که مرا براي ديدن رويت انتخاب کني

    اين تن را براي عبادتت ، لايق

    اين قلب را براي شيداييت ، عاشق

    اين چشم را براي ديدنت ، شايق

    و اين جان را به مقام قربت ؛ واصل گردان

    مي خواهم يک واصل باشم

    مناجات المحبين امام سجاد (علیه السلام)

    [IMG]
    خدایا منم هستم به منم نظر کن مزاحم همیشگیت آرش
    سلام
    خوووووووووووووووووووبم
    نه کار و زندگی گذاشتم برا فردا صبح :D
    حال شوما چیطوره؟؟؟؟؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا