معماری یک راهه برای رسیدن به آرامش
منم گفتم همین وضعیت رو داشتم بعد حالت درونی ام تو معماری هم وارد شده بود(کلا مث کلاف پیچیده بودم به خودم)
اما روش درمان خوبی پیدا کردم
اوهوم منم این وضعیت رو دقیقا برا طرح 3 تجربه کردم اما استادی داشتم که به ذهنم سر و سامان اساسی داد و تا آخر عمرم بهش مدیونم
اول تکیلف ایدئولوژی و تفکرهای طرحت رو بنویس
از طرحت شروع کن تا به آرامش درون برسی....
من اینو تجربه کردم و خیلی عالی بود(عشقی پیدا میکنی که وجودت به وجد میاد)
واقعا نمیدونم از سال 91 تا الان همش تو سفرم....
خودم هم خسته شدم اما وقتی همش تو رفت و آمدی خیلی اتفاقای خوب برات میفته چیزایی میبینی که هیچ وقت فکر نمی کردی
تنوع خوبی هست سفر آدمای مختلف میبینی...
همه جا رو دارم میرم هر دفعه یه جا هستم اما بیشتر این مدت تهرانم برا کلاس و کارای دیگه که دارم
همه اینو می دونن
كه بارون
همه چیز و كسمه
آدمی و بختشه
حالا دیگه وقتشه
كه جوجه ها را بشمارم
چی دارم چی ندارم
بقاله برادرم
می رسونه به سرم
آخر پاییزه
حسابا لبریزه
یك و دو ! هوشم پرید
یه سیاه و یه سفید
جا جا جا
شكر خدا
شب و روزم بَسَمِه