mahya_s
پسندها
185

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام. قابلی نداشت :D
    اسمم هم ترانه است و از آشناییتون خوشوقتم :w30:
    تاپیک: گفتگوی معماری شماره 8 : نقش معماران در بهبود سلیقه عمومی مردم !!!
    دستت درد نکنه... اگه نشد میام دم خونه تون، وامیستم دم در، بلوتوثتو روشن کن، من از همون پایین دریافت می کنم! ینی تا این حد تکنولوجی(!) پیشرفت کرده!:cool:
    دیگه اینطوری سوار نشیا!!!!:surprised: خطرناکه حسن!
    من برم محیا جان! (جان من صفا کردی بهت گفتم: محیا جان؟!) فعلاً رفیق.:gol:
    عوضش من عین مرفهین بی درد سوار تاکسیای نواب شدم!! :cool:
    تو نبودی، حوصله ی مسیر علی آبادی نداشتم!!!
    یادم موند... شاید بگم مهشید بیاره، شایدم خودم. البته چون ما وسیله میاریم، بگیم lt رو اون تقبل کنه!
    محیا!!! آخه بنده خدا خاله ت که منو ببینه خدایی نکرده، زبونم لال، چشم کور و قس علی هذا(!) سکته ی ناقص می زنه! می گه دوباره این بچه پررو راشو کج کرد طرف یزد! ایششش!

    با این قیافه هم میگه: :razz:
    ای بابا خب من میام اینجا کنارش هزار جا دیگه هم میرم :دی عملا اینجا نمیام یا هر وقت هستم رو ی صفحم ک مسیج نمیاد ک پیغام دارم
    ببخشید
    نَمدونُم کاکو!

    فکر کنم 2شنبه برگشتمونه، 23 رفتمون!

    خونه تون چی شد؟! خعلی سوخته؟!
    میدونم که الان پرسپکتیو داخلیم زدی.
    .
    .
    .
    آره جات خالی همینطور که کنار سواحل خلیج فارس داشتم توت فرنگی می خوردم و عروسهای دریایی رو تماشا می کردم... یه 10-12 تا اسکیس زدم و پلان و برش کارمو کشیدم!
    ------------------------
    جا داشت بزنم تو دهنت واقعاً! :smile:
    وااااااای! واقعاً؟! :redface:

    دلم واست تنگ شده... آقا هیشکی نبود با ما حرف بزنه! ثنا و حنانه که با هم. علیرضام که مرد شده، نمیشه باهاش دوکلوم حرف زذ. خلاصه ما بودیم و سکوت و غروب سردِ پاییز!!
    نه محیا نگران نباش جا میشیم ایشالا!! فقط خواهشاً من تهِ بشکه نباشم... استخونام میشکنه! ممنون از همکاریت!:D
    -----------------------
    بحثِ خاله زنکیِ زیبایی بود!! حالا عامو بوگو واس کار رستمی زاده چیکا کِردی؟!
    اتفاقاً الان اومد، گفت: حالا اگه محیا هم نبود اشکال نداره!!!!!!!! بیچاره شب و روز خوابِ دبّه ترشی میبینه!!! سیاهم که شدم...
    از این به بعد بگم بره تو کار بشکه های نفتی! من و تو مهشید و دلی و اون یکی مهشید بالاخره باید یه جایی جا شیم دیگه!:biggrin:
    نه بیدارم! مامانم(وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) اومده نیگا میکنه به مانیتور، میگه: کیه؟!

    میگم: نترس محیاست، ما از این شانسا نداریم!!!!! :biggrin:
    نه بابا! گمرک اجازه نمیداد شوهر رد کنیم! یه دونه واسه مهشید آورده بودم، تو لنج گیر دادن بهم، پرتش کردن تو آبهای نیلگون خلیج فارس و... فاتحه!
    فردا جوابشو چی بدیم اگه ازمون پرسید چی کار کردین؟
    .
    .
    .
    می گیم: دانیشما قارداش! یه چندتا فحش ترکیم می دیم و درمیریم!:biggrin:
    به تو چه فوضول!!:D

    دارم می پرسم، ببینم عروسیم مدل موهامو چجوری کنم! میخوام ببنیم اینکه می گن موها برامده باشه، ایراد داره، برامده ینی چی؟! ینی این مدل خربزه ای فقط؟! یا موهای مام ایراد داره؟!
    :cry:

    مشروطی؟؟؟!!!!!! یا خدا... نه بابا مشروط نمی شیم! فوقش یه درسی رو میفتیم!
    حالا قیافه رو ول کن... دانشگارو بگو! هیییییچ کاری نکردما! میخوام بیام واسه اساتید با آهنگ پر معنای "شوملای لای" بندری برقصم بلکه لطفشون شامل حالم بشه!!

    لهجه هارم قاطی کردما... شیرازی و جنوبی و یزدی و اصفهانی و ترکی و...!
    سلام.

    1ساعته رسیدیم... سوغاتیم آوردم واست. ایشالا روز تولدت!!

    محیا سیاهِ سیاه شدم! شدم عینهو دختر جنوبیا! :cry:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا