mahya_s
پسندها
185

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تاپیک: گفتگوی معماری شماره 6 : کپی کاری در معماری !!
    و باز درد سینه دارم...
    و دوباره آهی سرد....
    و دوباره اشک ها مجال هیچ کاری را به من نمیدهند....
    و در سکوتی مرگبار زیر لب زمزمه میکنم:
    پدر تولدت مبارک
    و در بهت و ناباوری خودم فرو میروم.....
    و سکوت.....
    همون کافه ی همیشگی... فقط تنها بیا! :cool:...:biggrin:

    گِل؟! واقعاً فکر می کنی اثر داره؟! برو تو کارِ قیر... پروژه ی تقواییم که شده عذاب الیم این وسط.:razz:

    روز خوش دلاور!
    فردا8همون محل همیشگی باش... شااااید مهشیدم بیاد.
    من برم بمیرم... روم نمیشه از بابام پول بگیرم محیا! :cry:

    میبینمت.
    http://irantotal.ir/parsp_page.php?productID=81

    یا خدا! تازه این چینیه! 55000تومن؟؟؟؟؟!!!!:eek: :cry:
    محیا تاپیک واجب شدیم... یه عکس از خودمون میذاریم با شماره حساب و میگیم که؛ نیازمند یاری سبزتان هستیم!!
    بنیاد مترکشان مفلس!:biggrin:
    آره والا... ما شانس بیاریم از رو بادگیر نیفتیم، فلج بشیم! خمره پیشکش! منم که ترس از ارتفاع دارم!!!!!

    فردا 20 تومن بیار علی الحساب. بیشتر خواستیم، تو منو با چادر می بندی رو کولت، تکدی گری می کنیم!!:D
    نمی گم تو یزد بریم دنبال متر که! همینجا. باور کن تو حسن آباد پیدا میشه ها...

    صداشو در نیار محیا، ما می ریم یزد، دور از چشم میراث، وسط مترکشی، یه ذره هم حفاری می کنیم، شاید خمره ی طلا پیدا کنیم! بعد... ندا و محیا پولدار می شوند!!!!!
    پیشنهاد نده تو!! مثلث بندی هفت متر هفت متر؟! بعد ایشالا ترم بعد برمی گردیم خونه!!
    تازه دقتمونم میاد پایین. محیا من مثلث بندی اونا رو دیدم... حداقل 15 متر باید باشه اون متره...

    میگم بیا بریم دست دوم پیدا کنیم! شاید باشه تو ابزار فروشیا!
    اه اه با کاتر؟! بی سلیقه! رگ زدن بدترین نوع خودکشیه... کلیم کثیف کاری داره دم عیدی!
    شما بیا خونه ی ما گاز شومینه رو وا می کنم، درز پنجره ها و درارو می بندم، می خوابیم، وقتی پامیشیم، میبنیم مردیم!!! حالا شاااید یه ذره فقط دهنمون کف کنه، عوضش خونه زندگی نجس نمی شه!!!
    محیا! من و دلی تو مونوگرافی یه مجلد دیدیم... زیر و بم خونه ی حیرانو در آورده بودنا!! از پلان میراث دقیقتر... مثلث بندیاشونو نمی شد فهمید اصلاً!!
    واسه خانوم قدس بود... همونی که نراقی کلی تعریفشو میکرد که ارشدشو داره تهران میخونه!!!:eek:
    جیگرم 5شنبه که رفتیم بهشت زهرا، برگشتنی، سر راهمون(!!!!) میریم حسن آباد!!:D
    بی شوخی.. 5شنبه اگه رستمی زود ولمون کرد، سرراه میریم حسن آباد، زود یه متر میخریم، میریم خونه مون!
    میگم بیا تاپیک درخواست متر بزنیم!!! بعد همه از سرتاسر گیتی به کمک ما میشتابند... شک نکن باجی!
    نمیدونم والا...
    خاک برسر شدیم تو این رشته و رفت!
    40-50 تومن باید بدیم پول متر؟؟؟؟!!!!!
    نه! برفرض بپرسم... داییم که نمی تونه از جنوب بیاد به من متر بده که... سر پروژه ست!!!
    فقط منت خدای را عزوجل که مثل جلسه ی اول نمی زنه تو جاده خاکی که از شوهر و شوهریابی و شوهرداری بگه... دفعه ی بعد از این مهملات بگه، میرم به آشتیانی شکایت می کنم! واقعاً! :)

    ببخشید سرتو دردآوردم خواهر... شبت خوش.:smile:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا