♥•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨` *•. ♥
امشب شب مهربونی و مهربوناست
(*)این ستاره رو رو کتیبه دوستای مهربونت حتی من البته اگه هستم بنویس بعدش یه ارزو کن اگه سه تا پس گرفتی به ارزوت میرسی..
♥•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨` *•. ♥
امشب شب مهربونی و مهربوناست
(*)این ستاره رو رو کتیبه دوستای مهربونت حتی من البته اگه هستم بنویس بعدش یه ارزو کن اگه سه تا پس گرفتی به ارزوت میرسی..
سلام ممنون خوبم عزیزم
شما چطورین؟
يرمرد روي نيمكت نشسته بود و كلاهش را روي سرش كشيده بود واستراحت مي كرد.
سواري نزديك شد و از او پرسيد:
هي پيري! مردم اين شهر چه جور آدمهاييند؟
پيرمرد پرسيد: مردم شهر تو چه جوريند؟
گفت: مزخرف !
پيرمرد گفت: اينجا هم همينطور!
بعد از چند ساعت سوار ديگري نزديك شد و همين سؤال را پرسيد.
پيرمرد باز هم از او پرسيد :مردم شهر تو چه جوريند؟
گفت: خوب ! مهربونند.
پيرمرد گفت: اينجا هم همينطور !!!!