متن قشنگی هست اما تاثیرش رو با کلمات نزاشته مگر اینکه آدم ها تو حس باشن که تاثیر فراوون روشون بزاره
بال هایمان را چیدند...
بال پرواز را داشتیم...
در
روزی
دورتر از خورشید...
انگار که بال داشته ام
بزرگ و سفید و زیبا
انگار
خواب بود رویا بود
ان روزهای پرواز
من بودم ایا؟
با ان همه شور و غرور
اه ...............
چه شد؟
ناگهان
مرا چه شد؟
.
..
...
اما
هرگز
نمی توانم
مشت امیدم را نبندم
و پرواز ندهم
روحم را وجودم را
تا نور
تا خانه ی اصلیش
تا خدا....................
یا علی ابن موس الرضا
تمام دانسته های ناچیزم که حاصل کتاب های غیر درسی ام هسستند.می گویند تو را نمی توانم با چشم سر ببینم. تو در نهاد من خانه داری تو صاحب اصلی قلب من هستی و من خوابم که نمی توانم این حقیقت عظیم را فریاد بزنم .اری من خوابم
در انفوان نوجوانی خوندمالان کتاب شما عظیم تر از آن هستید که می اندیشید رو میخونم جلد چهارم ( برا من فدق العاده است جلد اولش رو بخون اگه خوشت اومد ادامه بده)
انگار که بال داشته ام
بزرگ و سفید و زیبا
انگار
خواب بود رویا بود
ان روزهای پرواز
من بودم ایا؟
با ان همه شور و غرور
اه ...............
چه شد؟
ناگهان
مرا چه شد؟
.
..
...
اما
هرگز
نمی توانم
مشت امیدم را نبندم
و پرواز ندهم
روحم را وجودم را
تا نور
تا خانه ی اصلیش
تا خدا....................
یا علی ابن موس الرضا
انگار که بال داشته ام
بزرگ و سفید و زیبا
انگار
خواب بود رویا بود
ان روزهای پرواز
من بودم ایا؟
با ان همه شور و غرور
اه ...............
چه شد؟
ناگهان
مرا چه شد؟
.
..
...
اما
هرگز
نمی توانم
مشت امیدم را نبندم
و پرواز ندهم
روحم را وجودم را
تا نور
تا خانه ی اصلیش
تا خدا....................
یا علی ابن موس الرضا