azadefarahi
پسندها
274

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • :(سخت گفتم حالش بده باید بریم بیمارستان
    ولی اینقدر تابلو بودم فهمید!
    :(
    سلام آزی
    مرسی بابت عکس وصف حالت
    خیلی امروز روز تلخی بود
    از ته خیارم تلخ تر
    اصلا وضعی بود واسه خودش!
    بدترش این قسمت بود که باید خبر مرگ یه پدر رو به یه دختر می دادم!:cry:
    با سلام
    دوست عزیز
    جلسات حفظ و قرائت قران کریم باشگاه به یاری دوستان تالار قرآن مجددا شروع شده اگر علاقه مند می باشید برای همراهی سایر دوستان خود در هر کدام از گروه های زیر نگاهی به لینک مربوطه بیاندازید.

    گروه اول: عزیزانی که علاقه مند به حفظ هستند

    گروه دوم: عزیزانی که به مطالعه دقیق قرآن طبق یک برنامه هفتگی میپردازند


    لینک جلسات حفظ قرآن باشگاه
    آزی
    کتونیم کفش سایده شد از بس قدم زدی
    یکی برام بخر وگرنه مجبور می شم دلتنگی رو بی خیال بشم و دیگه قدمم نزنم!
    زندگی شوق رسیدن به همان
    فردایی است، که نخواهد آمد
    تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
    ظرف امروز، پر از بودن توست
    سهراب
    آزی جونم مرسی
    چشم عزیزم
    عوضش می کنم حتما بزار واسه تنوع چند روز دیگه باشه تا بعد.
    سلام .ممنون از نظر زیباتون . حضور شما در جمع کوچک ما باعث دلگرمیه .:gol:
    آدم ها زود پشیمان میشوند… !

    گاهی از گفته هایشان، گاهی از نگفته هایشان…

    گاهی از گفتن نگفتنی هایشان…

    و گاهــــــــــــــــی هم از نگفتن گفتنی هایشـــــــان…

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي!

    ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي!

    حالا كه آسمونم دنياي تازه اي نيست

    اون وقت يه جا بشيني محو گذشته ها شي!



    ترسيده باشي از كوچ، اوجُ نديده باشي

    واسه يه مشتي دونه، اهلي آدما شي

    تو سايه ها بموني، درگير سايه ها شي

    مفهوم زندگي رو، از ياد برده باشي

    دلت بخواد دوباره، از ته دل بخوني

    از ترس ريزش اشك، غمگين و بي صدا شي
    ۩.۩.۩.۩.« ایام سوگواری اسوه حجاب وعفاف حضرت فاطمه"س"تسلیت باد ».۩.۩.۩.۩
    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم
    چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم

    چرا هر کس به قدر خویش نستاند نمی فهمم
    چه کس پا می نهد در جاده ی فردا نمی دانم

    به دنیایی که هر روزش هزاران دل ترک بیند
    چه کس گفته “سرای سر به سر زیبا” نمی دانم !!

    دل بشکسته ام را هم به مهرش “چسب” خواهم زد
    غرض از این چنین نامهربانیها، نمی دانم

    خدایا در دل تاریک شب تنها تو شاهد شو
    که با یادش دلم را لحظه ای تنها نمی دانم
    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ...

    نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ...

    اما ... نمی دانم پس کی این فاصله ها نزدیک می شود ...

    من ... نزدیک بودن های دور را نمی خواهم ....
    زندگى رقص واژگان است:



    یکی به جرم تفاوت تنهاست،

    یکی به جرم تنهایى متفاوت!
    هیچوقت نگفته اند که به زور باید لبخند زد ٬

    بعضی وقتها باید تا نهایت آرامش گریست

    آنگاه تبسمی مهمان لبهایت میشود

    که زیباتر از رنگین کمان بعد از باران است
    خدا آن حس زیباییست كه در تاریكی صحرا

    زمانی كه هراس مرگ میدزدد سكوتت را

    یكی مثل نسیم دشت میگوید

    كنارت هستم ای تنها ...
    دوست دارم

    کسی دلم را

    در دستانش بگیرد ،

    نه تنم را .

    وجودم را بخواهد

    نه هر چیزی که

    مادی ست .

    آیا اینکه بخواهم

    کسی مرا بفهمد

    خواسته زیادی ست؟

    نمیدانستم

    بسیار

    زیاده طلب هستم.
    مثل ستاره در سایه سار صبح پا به پای رفتن و نرفتن
    مثل ابر که میل بارش دارد
    مثل گل که تشنه-ی عطر افشانی ست
    ما هم رها شده ایم که این خودِ اتفاق است
    آن لحظه-ی سرزدن از خویش
    ای وای آزززززززززززززی
    الان یادم اومد که سنجد رو یادم رفته بود بزارم رو سفره
    هی دوساعت فکر می کردم چرا یکیش لنگه با سال پیش فرق داره ولی اصلا یادم نبود که جای سنجد خالیه!
    امیدوارم عید با بوسه هایش ، بهار با گلهایش و سال نو با امیدهایش بر تو ای عزیزترین مبارک باشد .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا