11ماه گذشت... بعضیا دلشون شکست.. بعضیا دل شکوندن... خیلیا عاشق شدن... خیلیا تنها... خیلیا از بینمون رفتن.. خیلیا بینمون اومدن.. گریه کردیم و خندیدیم.. زندگی برخلاف ارزوهامون گذشت... تفریبا7روز مونده؛7 روز از اون همه خاطره.. ارزو دارم نوروزی که پیش رو داری؛آغاز روز هایی باشد که ارزو داری...
دل تکونی از خونه تکونی واجب ترِ
دلتو بتکون
از حرفا
بغضا
آدما
دلتو بتکون از هرچی که تو این یک سال
یادش دلتو به درد آورد
از خاطره هایی که گریه هاش بیشتر از خنده هاش بود
از آدمایی که می گفتن برایِ تو خوشی نیستن.. خوب نیستن
اما بعد دیدی برایِ دیگرون بودن
از رفیقایِ نارفیق
از نفهمیدنِ اونایی که همیشه فهمیدیشون
دلتو بتکون از کوتاهی هایِ خودت
اگه یادت رفته به کسی بگی
ببین ! من دوست دارم
بهش بگو
اگه با یه
ببخشید! من هم مقصر بودم .. یکی رو آروم می کنی
آرومش کن
اگه فکر می کنی کسی بوده که شونه هاتو واسه گریه هاش می خواسته
شونش باش
دلتو بتکون.. یه نفسِ عمیق بکش
سلام بده به بهار
به اتفاقایِ خوب
به خودت قول بده تو سالِ جدید
بیشتر دوست داشته باشی بیشتر باشی بیشتر بخندی بیشتر خودتو تو آینه نگاه کنی و لبخند بزنی و بگی :
عزیزم! تو فوق العاده ی !
بیا و قول بده تو این سالِ جدید
اگه کسیو دوست داشتی
رک و راست و پوست کنده
بدونِ غرور بهش بگی
و بدونی
دلِ خیلیا بخاطرِ همین نگفتنا تنهاس...
سال1391کم کم داره تموم میشه، یادت باشه زندگی کوتاهه،صادقانه عاشق باش وبدون کنترل بخند ،اینو به کسانی که دوستشون داری ونمیخوای درسال1392 ازدستشون بدی بفرست. دوستون دارم و نمیخوام ازدستتون بدم