باشه.منم سعی میکنم صبح خودموبرسونم.بایدبرم آزمایشگاه.رسیدنتوبهم خبربده.
مشغول تایپم واسه فردا
مشغول تایپم واسه فردا
-
سلام ممنون خستم شماخوبی؟
سلام ساراجونم
ممنون میشم اگر قدم رنجه کنی و به این تاپیک یه سریبزنی
قوانین ده گانه شهید مجتبی علمدار
اگر نظری هم داشتی حتما بذار ممنونم عزیز
ها! ممنون از عکس ها،اون نی نی زیر پتو رو قبلا داشتم فوق العادست....چشماششششووووو
"ولک" یعنی ببین چی میخوام بهت بگم،یا ، علامت تعجب و بزرگ نمایی هستش و بیشتر تو آبادان کاربرد داره تا توی جاهای دیگه ی خوزستان
---
نه بابا گناه دارن،فردا ما هم میریم کنفرانس بدیم،یعنی استادامون مث تو میخوان بهمون بخندن؟! خیلی نامردید گناه دارننننننن خب!
ولی حالا که میخوای بهشون بخندی،جای منم بخند دلم وا شه،عروسی افتاد عقب 27تُم.
الآن هم گیج و منگم چون اصلا تفریح ندارم!فیلم هام هم تموم شدن،فقط میتونم تو اینترنت چرخ بزنم و اخبار رو بخونم که همشون ناامید کننده ان.
یه فکری داشتم،ایشالا بعد باهات در میون میزارم.خیر ـه !
مادر پير مرا نکته اي زيبا گفت
هر چه شب با من زيست از بد دنيا گفت
گفت پروانه مشو که به سرگرداني
لاي انگشت کتاب سالها مي ماني
فکر طاووس مباش که به عيبت خيزند
وزچه کژدم نشوی که ز تو بگریزند
گر شوي شعله ی شمع از تو مي پرهيزند
ور شوي اشک به چشم زير پايت ريزند
زندگي آينه نيست که در او مي نگري
زندگي خاک ره است که بر او مي گذري
گر چه غم همره توست دل به اندوه مبند
همچون خم حافظ باش خون به دل باش و بخند
نه زمین باش نه خاک که تو را خار کنند
وانگهی ذهن تو را پر ز مردار کنند
آسمان باش که خلق به نگاهت بخرند
وز پي ديدن تو سر به بالا ببرند
ههه... بله... تو میتونی... قربونت بشم آبجی
خوب کردی آجی... خوشحالم کردی...
توتولی... به دونه هایی که میزنه رو دست و اینا میگن
خوفم گلی... حوصله ام سر رفته بود...
سلام آبجی سارا... ممنون... خیلی خوشگل بودن نی نی ها...
سلام ، چطورت؟! (یعنی "چطور هستت"؟ یه لفظ خوزستانی ـه واسه احوال پرسی)
همینجوری داشتم رد میشدم سلام کردم
ممنون از حرفهات.
...
.
.
سال دیگه میشه 7 مارس بخاطر Leap Year (سال کبیسه) حواسم نبود
باز هم ممنون.به حرف هات توجه میکنم حتما.
آخ جون عزیزم هستی
سلام ممنون خوبم
سارا جونم.................
دوستای گلم دیگه چی کار کنم فقط به خاطر شماها میمونم
سعی میکنم بمونم و زیاد غیبتم طولانی نشه..
ای بابا سارا جون باز کجا رفتی؟
تازه میخواستم ازت کمک بگیرم
میدونی سارا جان،این باشگاه من رو یاد چه چیزی میندازه؟!
فکر میکنم یه پیرمرد 80ساله ام،رفتم پارک نشستم و میبینم چنتا بچه دارن بازی میکنن یه سری گرگم به هوا،یه سری فوتبال
بعد مثلا برخی مواقع هم پیش میاد یکی توپش میفته کنار پاهام ازم میخواد واسش شوتش کنم
برخی مواقع کسانی میان ازم سوال میپرسن
برخی مواقع مثلا بچه های قلدر میان بهم گیر میدن که چرا اینجا نشستم
خیلی تشبیه خوبی هستش. امیدوارم منظور حرفم رو بگیری
قربانت برم.
دوستای عزیز و نازنینم به خاطر مشغله های درسی و کاری معلوم نیست که کی بتونم بیام اینجا موقتا میرم تا بعد انشالا
دوستتون دارم...
از زور بازو میخوای استفاده کنی؟!
الآن میرم،این اینترنت وحشتناک سرعتش پایینه،پیر شدم :|
دلم تنگ شده واسه یکی از بچه ها فکر کنم خیلی اذیتش کردم
واقعا بعضی مواقع آدم وحشتناکی میشم.از خودم بدم میاد.
اتفاقا تو فکرش بودم،بعد میرم میگردم عکسه رو که پیدا کردم،یه کاریش میکنم و میزنمش همینجا! یه عکس خوب هم میگیرم ایشالا.
تازه این سیبیلوئه هم خیلی قشنگه ازش خوشم میاد جالبه!
----
این اینترنتم وحشتناکه،پیام هاتو میخونم ولی هربار میزنم سند،ارور میده و اذیت میکنه.یه موقعیت مناسب تر میام تو سایت هم حال تو رو اساسی میگیرم،خوب اذیتت میکنم دلم خنک شه و هم اینکه این رفیقم میخوام بکشتم،میخوات قطعه قطعم کنه،این یکی هم باید از دلش در بیارم و گرنه به شب نکشیده،مُردم
ممنون بابت صحبت ها،جالب بود
بله دیگه! املام رو شدم 18،بعدشم این ض و ظ چه فرقی میکنن؟ طلفزشون که یکیه
مهم نیته!بعد وقتی من تایپ میکنم معمولا چون خیلی سریع میتایپم،کلمات رو بجای اینکه مثلا بنویسم "رفتم اونجا" مینویسم "رتفم اوناج" که بخاطر تایپ سریع هستش.
الآن باید برم لباسام رو بشورم،با سشوار خشکشون کنم که فردا لباس داشته باشم ظرف ها هم نوبت منه شدم خانوم اتاق چه زششششششششششت!
وقتی زن بگیرم،همه ی اینکارا رو جبران میکنم،تا 20 سال ظرفا رو میدم اون بشوره،لباسامو بشوره،تر و خشکم کنه،بعد که داشت پیر میشد میندازمش بیرون از خونه یه زن دیگه جوون میگیرم (شکلک مرد سالاری و این حرفها!)
گناه دارم،خیالاتم هم با واقعیت جور در نمیاد لا*مصب
شبت خوش!با اجازه...من برم به این کارهای دخترونه برسم
سلام سارا جان.
ممنون از عکست ولی من بچگی هام ازین خوشکل تر بودم ، حیف عکس رنگی از بچگیم هیچوقت نگرفتم
یادمه فقط یدونه عکس رنگی از 2سالگیم داشتم که پشه لُپم رو گاز گرفته بود یکی از لُپام قرمز شده بود
یادش بخیر
هنوز هم فکر میکنم،آهنگ میزارم تو گوشم،کل مسیر به طرف خونه رو که 4 ساعت طول میکشه،فکر میکنم.خیلی حس قشنگیه.
کاش آدما برای زمانی که تنهائن،بجای استرس کشیدن و افسوس خوردن،یه کار جالب تر انجام میدادن.
کاش، ای کاش ها وجود نداشتن
حس هفتم
آری.منظورت همین دوشهره دیگه
سلام
دوستانم نیومدن منم اغفال شدم
اوهوم... واسه هرکدومش یه ساعت جا داره بخندی... فدات آجی... استارتو زدی تا آخرش برو دیگه
قربونت عزیزم. باید یه دوره بیای پیشم این اصطلاحاتو یادت بدم
خب همون چشمو میگم دیگه... مگه ندیدی گرده... مث گوی... اصفهانیا بهش میگن گولی -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...