sajad 3000
پسندها
3,606

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خسته شده،جواب کوتاه میده،من از جواباش واسه سوالای سری اولم ناراضی ام.
    اینجوری پیش بره،ضدخال میشه ها!
    نه دایی،مونده تا تو!
    نتونستی ببینی ،اگه دوس داشتی جواباشو واست میذارم
    منم گاهی اینجوری میشم دایی
    بیخیال،الان که کسی نیست،ما دوتاییم دیگه!
    بیا جوابای پارمهرو بخون،داره کم کم ضایع میشه!
    مادر گفت:عـــــشقـ یعنی فــرزندــ

    پدر گفت:عـــــشقـ یعنی هــمسر

    دخترک گفت:عـــــشقـ یعنی عــروسکــ

    معلم گفت:عـــــشقـ یعنی بـــچه ها

    خسرو گفت:عـــــشقـ یعنی شــیرینــ

    شیرین گفت:عـــــشقـ یعنی خـــسرو

    اما فرهاد هیچ نگفتــ...

    نگاهش را به آســــــــمان بردــ

    با چشمانی بارانی میخواست فـــــــریاد بزند اما
    ســـــــکوت کردــ...

    میخواست شکایت کند اما نکردــ

    نفسش دیگر بالا نمی آمدــ

    سرش را پایین انداخت و رفتـــــــ

    هر چند که باران نمی گذاشت جلوی پایش را
    ببیندــ

    ولی او نایستاد ســــــــکوتــ کرد و رفتـــــــ

    چون می دانستـــــ او نباید بماندــ

    و
    عــــــــشقــ معنا شد...!!!
    بدو برو غذات نسوزه داادسی
    مناقف خودت باس
    هادت نره ابسی همیسه دوست داله هه عالمه
    وایس داادس یادم افتاد بابا گفت سندتا تایپک زده ازت بپلشم
    هان باسه مناقف خودت باس منم لابد خونه کال دالیم وایس خسته سدیم باو
    نه زیهاد نمیاد همس کم میاد .دی الفته زیهادم بیاد باید پیدا بسه دینه ............باسه چسف دانم میلم .دی
    روز خوسی داسته باسی داداسیجونم
    فعلنی بابای داداسی
    نه هنوس تموم نسده اومدم خبرت تونم
    وایس اینسام از دیروز غروب بارونیه هوا
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا