mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • زودتر بیا

    من زیر باران نشسته ام

    و انتظار تو را می کشم.

    چتری روی سرم نیست

    می خواهم قدم هایت را،با تعداد قطره های باران شماره کنم

    تو قبل از پایان باران می رسی

    یا باران قبل از آمدن تو به پایان می رسد؟

    هر وقت چلچله برایت نغمه ی دلتنگی خواند

    و خواستی دیوار را از میان دیدارهایمان برداری بیا

    من تا آخرین فصل باران منتظرت میمانم!
    کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه

    خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه

    کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم

    میگم وای چقدر سرده میام دستاتو میگیرم

    یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم

    از این جا تا دم در هم بری دلشوره میگیرم

    فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن با هم

    محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم

    می دونم یه وقتایی دلت میگیره از کارم

    روزاییکه حواسم نیست بگم خیلی دوستت دادم

    تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری

    کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاس دریا

    قشنگه رد پای عشق بیا بی چتر زیر برف

    میدونم که یه وقتایی دلت میگیره از کارم

    روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوستت دارم

    تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری





    هرگز تو را فرموش نخواهم كرد حتي اگر مرا از ياد ببري

    و هرگز از تو رنجور نخواهم شد

    چرا كه تو را دوست دارم

    چرا كه مهرباني را در وجودت ديدم

    با معصوميتت وجودم را دگرگون ساختي

    نه تو عشق من را فراموش مي كني

    و نه قلب من از عشقت روي گردان مي شود

    سوگند كه وجود تو در سرنوشت من نوشته شده است

    و اگر با چشمان مهربانت اشاره اي كني فرسنگها راه خواهم پيمود

    چرا كه شب عشق بسيار طولاني است

    و قلبم در آرزوي تو مي سوزد

    آنگاه كه از برابر ديدگانم دور شوي

    خورشيد وجودت پنهان مي گردد

    و ابرهاي غم و اندوه مرا در بر مي گيرند

    و به دنياي غريبي مي برند

    هميشه در قلبم حضور داري

    و عشقت زندگي ام را گل باران كرده است

    تمامي اين دنيا را با قلبي پر از رمز و راز به دنبالت طي كرده ام

    هميشه به انتظار بازگشتت خواهم ماند
    مجازی شادیم مجازی عاشق میشویم مجازی همدیگر را دلداری میدیم

    اما....

    واقعی تنهاییم واقعی درد میکشیم

    واقعی از عشق های مجازی لطمه میبینیم
    دوستت دارم
    کلمه ای هست که
    نباید به همه گفت
    البته نه دوست داشتن ادمها خیلی زیباست
    مهم این هست که انکه در قلبت حکمرانی میکند را چقدر دوست داری
    اگر واقعا دوستش داری برای داشتنش تلاش میکنی
    و اگر تلاشی نکنی و تنها بگویی دوستت دارم بزرگترین بی عدالتی دنیا را انجام داده ای
    شنیده ام ادمها به روشهای خاص خود عشقشان را نشان می دهند
    اما همه خوششان میاید طرف مقابلشان به روش مورد علاقه خودشان بهشان ابراز علاقه کند
    اگر دیدی کسی به همان روشی که میپسندی ابراز علاقه میکند و به روش خودش هم عشقش را نشان میدهد او را احمق ندان بلکه او عاشق هست
    "هست" را اگر قدر ندانی میشود "بود "
    و چه تلخ است "هستی" که "بود" شود و "دارمی" که "داشتم"
    نرو.......

    بمان ........

    بگذار برای اخرین بار گرمی دستت را حس کنم

    مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم

    نگاهم کن .....

    نرو

    لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن

    تنها تو را می خواهم.........

    بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم............

    بگذار دوباره در آغوشت بخواب روم.....................



    امشب
    بیا
    چشم در چشم
    تا سحر سکوت کنیم
    نه گله ای باشد
    نه درددلی
    بگذاریم سیر شوند چشمانمان


    وقتی عشقم بهم گفت دوستت دارم
    باورش برام خیلی سخت بود اما بعد از چند عشقش باور کردم
    میدونم دلش شکوندم
    اما معذرت نخواستم نگفتم ببخش اگه دلت شکوندم
    ببخش اگه تنهات گذاشتم
    ببخش اگه نگفتم دوستت دارم
    ببخش نگاهم ازت میدزدیدم تا راز دلم نفهمی
    ببخش اگه نگفتم دوستت دارم و دل تنگتم
    دل تنگی، دل نگرانی و دل واپسی
    تنها ادم یاد هر چیزی که به دل ربط داره میندازه
    اما بدیش اونجاست که دل تنگ کسی هستی که گاهی حس میکنی داره از دور نگاهت میکنه اما به روی خودت نمیاری تا مبادا دیگه حتی این ازت دریغ کنه
    ولی بدجور دلت میخواد بهش بگی
    دلم برات تنگ شده
    دلم برات تنگ شده
    سوپرایز میشی وقتی
    کسی که دوستش داری
    بی مقدمه بهت بگه دوستت داره
    در حالی که هر بار میخواستی بهش بگی نگران بودی
    اما سوپرایز بیشترش اون قسمتی هست که تمام حرفهایی که هر بار تو ذهنت اونطوری بیان میکردی احساست، عشقت دقیقا همونطوری بیان میکنه
    بعضی میگویند فاصله حکم مرگ یک رابطه هست
    نمیدانم چرا اینگونه میگویند
    اما این را خوب میدانم
    ان رابطه های که قرار هست به فرجام نرسند با فاصله یا بی فاصله میمیرند و فراموش میشوند
    اما ان رابطه هایی که قرار هست به فرجام برسد فاصله باعث نمیشود هم را فراموش کنن برای اینکه انان تا ابد مال هم هستند
    پس اگر کسی ازت فاصله گرفت
    یا برای رابطه فاتحه ای بخوان یا منتظر روزی وصال باش
    همه اینها تنها در دست قدرت خداست
    امیدوارم دست قدرت خدا
    همیشه حمایتمان کند
    در تک تک لحظات زندگیمان در شکستها و پیروزیها هرگز خودت را تنها ندان بلکه تمام این اتفاقات در راستای قدرت پروردگارت هست میخواهد تو را زر کند و مس وجودت را ناب ناب
    انوقت تو تمام وجودت از یک ادم سرشار نیست انگاه از خداوند سرشاری و گرانبها و باارزش تر از قبلت میشوی
    قشنگترین لحظات زندگی هر ادمی
    اون لحظاتیست که با کسی که دوستش داره و اون هم دوست داره
    ناب ترین لحظه وقتهای با هم بودنشان هست
    سخت ترین لحظه دور بودنشان
    امیدوارم همه این لحظه های زیبا تجربه بکنند
    زمانه حراج شده
    حراج به احساس
    حراج به عشق
    حراج به شخصیت
    نمیدانم
    این حراجها دردناک هست
    یا حراج به تن دردناک
    اما انقدرها حراج تن دردناک نیست بلکه حراج افکار و عقاید و احساسات انسانیست که دردناکتر هست
    اخر اینگونه انسانیتمان را نابود میکنیم
    حواسمان باشد
    ارزان نیستیم و میزان ارزش و قیمتمان به خودمان بستگی دارد
    دوستت دارم
    کلمه ای ساده
    اما خیلی زیباست
    ادم به هر کسی نمیگه
    بلکه به کسایی میگه که
    واقعا دوستشون داره
    همه ما ادمها در گذشته خود اسیر هستیم
    از اینکه تغییر کنیم میهراسیم
    کافیست در رفتار و منش و کردارمان تغییری مشاهده کنیم انگاه ترس به سراغمان میاید که دیگران چگونه ما را تفسیر میکنند
    اما میدانی گذشته تو مثل پیله ای میماند و وقتی اتفاقی باعث میشود گذشته را بشکافی تا بتوانی پرواز کنی انگاه تبدیل به پروانه ای زیبا میشوی
    این مهم هست که کی هستیم
    اما مهم نیست گذشته مان کی بودیم
    مهم حالمان هست
    میشود حال را زیبا افرید تنها با تغییر در نوع نگاهمان به زندگی
    میدانی همان کسی که الان هستی
    قابل احترام و باارزش و دوست داشتنی هست
    همانطور که در گذشته دوست داشتنی و قابل احترام بودی
    زندگی همیشه ما ادمها را به پروانه ای زیبا تبدیل میکند
    به امید روزی که نگاهمان، رفتارمان و منشمان را طوری تغییر دهیم که زندگیمان تغییر کند
    ان هم به زیبایی اخر ما اشرف مخلوقات هستیم
    پس میتوانیم تغییر کنیم و اینده ای متفاوت با انچه در گذشته در ذهنمان بود بسازیم
    در اتش خوب بنگر
    انگاه که شعله اش بر چهره ات میخورد
    میتوانی گرمایش را تحمل کنی
    نه نمیتوانی و با سرعت سرت را عقب میبری
    پس حواست باشد
    در جهنم این اتش کل بدنت را می سوزاند
    امید دارم
    با زیبا کردن زندگی ها
    با بخشیدن همدیگر
    زندگیمان
    بجای جهنم
    تبدیل به بهشت می شود
    شاید خوندن لیلی و مجنون قشنگ باشه
    شاید نوشتنش برای کسی قشنگ باشه
    اما قشنگتر اونجاست که وقتی عاشق شدی
    اول داستان خودت تعریف کنی
    بعد بری سر خوندن لیلی و مجنون
    اخه اونوقت که این شعرهات میتونه معنا پیدا کنه
    وقتی همینطوری برای کسی بخونی
    شاید خوابش ببره اما هرگز نمیفهمه دوستش داری یا نداری
    ولی اگه از اشکهای شبانه ات یا از دل نگرانیهات حرف بزنی
    اونوقت میفهمه اونی که دوستش داری چرا براش
    میخونی شعرهای لیلی و مجنون
    اما خیلیها فقط بلدن لالایی بخون برای خواب کردن دیگران
    وقتی موقع خودشون میرسه حتی نمیدونن چجوری
    باید از احساسشون بگن
    اونوقت که هر حرفی به اونی که دوستش دارن میزنن و طرف مقابل
    تنها میگه چقدر قشنگه حرصشون میگیره
    ولی وقتی تا حالا نگفتی دوستت دارم اونم از ته دلت
    اونقت توقع
    نداشته باش
    کسی که دوستش داری
    بگه بهت دوستت دارم
    هر وقت غرورت کمی خم کردی و حرف دلت زدی
    اونوقت میتونی براش لیلیو مجنون بخونی
    نه وقتی هیچ حرفی بهش نزده باشی
    علی تنها کسی بود که نبودن فاطمه را خوب حس میکرد اخر محرم رازهایش و یار وفادارش را از دست داده بود اما بعد فاطمه چاه و شب و سکوت شدن محرم رازهایش و هنوز کسی نفهمید فاطمه، فاطمه بود
    گذر زمان را تنها
    در اینه خواهی دید
    نه در هیچ کجای دیگر
    تنها این را خوب میدانم
    گذر زمان
    نمیتواند دل تنگی و غم نگاه را از بین ببرد
    بلکه بیشترش میکند
    نمیدانم
    چرا تازگیها دلم میخواهد
    کسی دل تنگم باشد و یا دوستم بدارد
    شاید انقدر خسته شدم
    شاید نمیتوانم گذشته را و دردهایش را فراموش کنم
    اخر هر بار خواستم فراموش کنم
    اتفاقی تازه تمامشان را مثل یک فیلم
    جلوی چشمانم قرار داد
    اما کور بودنم را خوب فهمیدم
    اخر جز انکه دوستش دارم کسی را نمیبینم
    و او اصلا دوست داشتن مرا نمیبیند
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا