از همون لحظه ای که وارد دانشگاه شدم متوجه نگاه سنگینش شدم.
هر جا می رفتم اونو می دیدم. یک بار که از جلوی هم در اومدیم نزدیک بود به هم بخوریم،صداشو نازک کرد و گفت "ببخشید " ،
من که می دونم منظورش چی بود !!
تازه ساعت 9:30 که داشتم بورد رو می خوندم اومد پشت سرم و شروع به خوندن بورد کرد.
آره می دونم منظورش چی بود !!!
اون می خواد زن من بشه!!
بچه ها می گفتن اسمش مریمه. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون،تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم.
نه بابا شوخی کردم....ما گورمون کجا بود که کفن داشته باشیم...کلااااس چیه؟؟
چون خیلی کم میام مخفی شدم...
هیچی بچها لطف کردم نام زیبای سارا رو به ما نسبت دادن
در بازگشت از کلیسا، جک از دوستش ماکس می پرسد:
فکر می کنی آیا می شود هنگام دعا کردن سیگار کشید؟
ماکس جواب می دهد: چرا از کشیش نمی پرسی؟»
جک نزد کشیش می رود و می پرسد:
«جناب کشیش، می توانم وقتی در حال دعا کردن »هستم، سیگار بکشم
»کشیش پاسخ می دهد: نه، پسرم، نمی شود. این بی ادبی به مذهب است.»
جک نتیجه را برای دوستش ماکس بازگو می کند.
»ماکس می گوید: تعجبی نداره. تو سوال را درست مطرح نکردی. بگذار من بپرسم.»
ماکس نزد کشیش می رود و می پرسد: «آیا وقتی در حال سیگار کشیدنم می توانم دعا کنم »؟
کشیش مشتاقانه پاسخ می دهد: مطمئناً ، پسرم. مطمئناً !