یکی از فانتزیام اینه که تو عروسی اقوام یهوووووووو داد بزنم :
“داماد چقدر انتره ، عروس ازون بدتره”
“داماد چقدر انتره ، عروس ازون بدتره”
E
.eliii.
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
.
یکی از فانتزیام اینه که یکی واسم یه جعبه بزرگ کادو بیاره و توش یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه و آخرش برسه به سویچ پورشه یا مثلا لامبورگینی !
یکی از فانتزیام اینه که یه روز سوار مترو بشم بعد ترن توی تونل گیر کنه و دچار حادثه بشه اونوقت من با مشت بزنم حفاظ اون چکُشی که تو واگنها هست رو بشکنم بعد باهاش شیشه رو بشکنم بپرم بیرون و چراغ قوه ام رو از توی جیبم دربیارم روشن کنم و به بقیه بگم : از این طرف دنبال من بیاید ، منم میریم سمت ایستگاه توپخونه اونجا حتما نیروی کمکی هست !
بعد یه فانتزی دیگه دارم : یه جا که خیلی شلوغه گوشیم زنگ بخوره بگم : آره ، آره ، حواستون باشه ؛ “زنده می خوامش” …
یکی از فانتزیام اینه که
اسم پسرمو بزارم اسماعیل صداش کنم اسمال،
.
.
.
بعد وقتی بزرگ شد بهش بگم دو ایکس لارج!!
يكي از فانتزيام اينه كه يه پيرمرد پودار تصادف كنه من برسونمش بيمارستان و نجاتش بدم اونم
با بچه هاش مشكل داشته باشه تمام زندگيش به نام من بزنه و بميره .وقتي بچه هاش منو پيدا
ميكنن كه پولا بگيرن همه چيز بندازم جلوشون بگم برداريد نامردها اوني كه با ارزش بود پدرتون بود بعد تو افق محو بشم.....
من پیدا کردم.
الآن برات میذارم:دی
میخوام چند تا فانتزی پیدا کنم...تو هم بگرد پیدا کن.
من واسه تو میذارم تو هم واسه من بذار یکم بهشون بخندیم.
مگه ادد لیستت بود؟
همونه که توو تاپیک خداحافظیش پست دادی دیگه... .
نام کاربریشو تغییر داده به s i s i l.
همون مسابقه کاربرای فعال توو زنگ تفریح.
آقا من نمیدونم چرا نت من سرعت نداره اصلا
محو یه تاپیکی بودم.
کجایی؟
داری توو افق محو میشی؟
نه الآن رفتم نگاه کردم..نزده بودن.
پام هنوز درد میکنه بخاطر محو شدن توو افق.
راستی صندلی داغ زدن؟
فعلا اونی که محو شده تنظیمات پروف منه.
بپا نخوری توو دیوار فقط.
تنها بودم باو..از روی صندلی بلند شدم پام گیر کرد به پایه ش با کله رفتم توو افق و محو شدم.
سلااااااااام مرسیییی تو چطوری؟
باو من همین الآن از افق اومدم بیرون.
باشه باشه بیا بریم محو بشیم!!
سلام آبجی چطوری خوبی ...
درخواست نخریدن آجیل: خواهش میکنیم نخرید!
حرم امام رضا (ع) چگونه ساخته شد؟ (التماس دعا )
vaghan khoob khoondash
ooooooooooooooooof man koli khatere matere daram ba in cheghad safara
yadash bekheyr
خواهش میکنم فدایی داری آبجی
ممنون ازت زیبا بود
من از اون آسمون آبی میخوام
من از اون شب های مهتابی میخوام
دلم از خاطره های بد جدا
من از اون وقت های بی تابی میخوام
من میخوام یه دسته گل به آب بدم
آرزو هام به یه حباب بدم
سیبی از شاخیه حسرت بچینم
بندازم توی هوا تاب بدم
افق خوش بگذره.
شب بخیررررررررر.
باحال بود:دی
کجااااا؟
الآن که وقت محو شدن نیست!!
پس یکی از فانتزی های تو هم اینه که نصف شب افق رو پیدا بکنی و تووش محو بشی.
نه بابا من از یه سایت دیگه ای کپی پیست کردم. -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...