محمد ساوه
پسندها
5,901

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • شبی در رویاهایم احساس کردم که با خدا گفت وگو می کنم
    از خدا پرسیدم« چه چیز بشر ، شما را سخت متعجب می کند؟»
    و خدا پاسخ داد«کودکی شان، این که از کودکی خود خسته می شوند و برای بزرگ شدن عجله دارند و بعد دوباره پس از مدت ها، آرزو می کنند که کودک باشند.
    این که انسان ها سلامتی خود را فدا می کنند تا پول بدست آورند و بعد تمام پول هایشان را خرج می کنند تا دوباره سلامتی خود را بدست آورند.
    این که مردم به قدری نگران آینده هستند که حال را فراموش می کنند،در حالی که نه حال را دارند و نه آینده را.
    این که طوری زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و وقتی زمان مرگشان فرا رسید، چنان ضجه می زنند که گویی هرگز زندگی نکرده اند»
    برای مدتی سکوت کردم.
    ومن دوباره پرسیدم: خدایا ،بندگان تو در این دنیا چه چیزی را باید بیاموزند؟
    و خدا پاسخ داد: بیاموزند که شکستن دل کسی چند لحظه بیشتر طول نمی کشد ولی برای التیام دل شکسته، به سال ها وقت نیاز است.
    خدا نتونه زنده باسی بابا اخل داهی من قلفونی میتونیا دهوات میکنما
    هام سی من نیدونم که
    وایس خسالت کسیدم
    نه بوخدا فقط دلمون بلاتت تنگ سده بود:redface:
    خب داهی نیست مامانم نیس کلافه میشیم غشه میخولیم دینه
    مگه نه داداش
    سهنام خوس اومدین الان داستیم دلباله سما صحفت میکلدیم با داداس سجادم
    Click here to view the original image of 953x616px and 51KB.

    Click here to view the original image of 960x562px and 40KB.
    [IMG]
    Click here to view the original image of 953x642px and 40KB.
    [IMG]
    Click here to view the original image of 953x626px and 40KB.
    [IMG]
    نه بوخدا داهی سون والا سی بنم هییییییی لوزگال
    ولس تون به داداسم مینم بد وخوبس ازاون بپلش
    میلسی داهی سون محفت دالین
    دایی ببخسید دیسف یه اتفاقایی افتاده بود مجبول سدم به داادسیم توضیحاتس میدم بخدا کال بد نکلدم داهی جون
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا