baran270
پسندها
2,010

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آره. همون صورتيه. مسكنه. معمولا براي دندون درد تجويز ميشه. تلخه ها. بايد تحمل كني

    ولي فقط مسكنه! بايد بري دكتر حتما
    چه دندون بدي. بكن بندازش دور :D
    ويكس چرا زدي آخه؟ يكم بروفن پودر ميكردي ميذاشتي روش.
    وقت دكتر گرفتم برات. من نميرسم بيام خودت با مامانت برو :D
    سلام دختر بابا. چطوري دخترم؟بي خبر كجا پاشدي رفتي؟ صبح اومدم بيدارت كنم ديدم جا تره و بچه نيست :D
    داستانه امروز:

    آرزویه سالگرد ازدواج

    یک زوج در اوایل 60 سالگی ، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن. ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت : چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و در تمام این مدت به هم وفادار موندین ، هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین. خانم گفت : اووووووووووووووووه ! من میخوام به همراه همسر عزیزم ، دور دنیا سفر کنم . پری چوب جادووییش رو تکون داد و اجی مجی لا ترجی و دوتا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک در دستش ظاهر شد.
    حالا نوبت آقا بود ، چند لحظه فکر کرد و گفت : خب ، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابراین ، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم. خانم و پری واقعا ناامید شده بودن ولی آرزو ، آرزوه دیگه !!!
    پری چوب جادوییش و چرخوند و اجی مجی لا ترجی
    و آقا 90 ساله شد !


    نتیجه اخلاقی:خدایا همه این پسرا رو سر به راه کن
    آمین

    دی:
    ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻦ ﻗﺼﺪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ..
    ﺩﻭﺳﺘﺶ : ﻓﻮﻕ ﻟﯿﺴﺎﻧﺴﻪ ﻫﺎ..... 
    ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﻧﻪ.
    ﺩﻭﺳﺘﺶ : ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺘﯿــﭙﻪ ﻫﺎ..
    ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﻧﻪ ﺍﻫﻬﻬﻬﻬﻬﻪ........
    ... ﺩﻭﺳﺘﺶ : ﺧﺮﻩ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺑﯿﻪ ﻫﺎ..
    ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﻧﻪ , ﻭﻝ ﮐﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﺷﻮ. ﺍﻩ.ﺩﻭﺳﺘﺶ : ﭘﺮﺍﯾﺪ ﺩﺍﺭﻩ ﻫﺎ..
    ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﮔﻔﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟
    فعلا وضع بازار افتضاحه. يكم صبر كن، اوضاع كه بهتر شد برات ميخرم :D

    آره خيلي بهتره. asus خيلي وقتيه كه ديگه ازش تعريف نشنيدم. الان سوني و hp رو بورسن.dell هم از وقتي چيني شده افت كرده

    بابايي من برم نماز.
    فعلا باي
    داستانه امروز:

    میدونی من کیم؟!

    مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد:

    «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»

    صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟»

    کارمند تازه وارد گفت: «نه»

    صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.»

    مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.»

    مدیر اجرایی گفت: «نه»

    کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت!!!!

    ممنونم بارانه عزیز
    حرم رفتم. مهموني رفتم.

    برو به سلامت. خوش بگذره. همون كه كارآموزي ميره؟ اوني كه فرستادم بدردش خورد؟
    هر وقت دندونت خوب شد يكي بهت ميدم. به شرطي كه تا تمومش نكردم دندونت خوب شده باشه :D
    باشه وقت ميگيرم برات ميبرمت. خوبه؟

    من خيلي جاها بدون تو ميرم. كدومشو ميگي؟ :D
    زودتر برو دكتر ، نذار به عصب برسه كه هم هزينش خيلي زياده هم دردش
    چقدر واضح بود واقعا! :D
    بكش بنداز دور خودتو راحت كن

    آها پس خواهرت مشت زد تو صورتت دندونت درد گرفت.آره؟ :D
    سلام بابايي. چرا كتك خوردي؟:D
    دخترم بايد برم. شايد شب اومدم. فعلا باي
    نام همسر ایرانی امام حسین(ع) در روابات و احادیث
    روش تربیت در کلمات امام علی (ع)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا