zahra1386
پسندها
9,996

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سه تا از دوستاتم باید بنویسی بهشون کادو بدی:)

    به مناسبت هفته دوستی ها...به افتخار دوستامون:heart:
    باشه:| بزار چراغاشون روشن شه، اتیش میکشونم پروفشونو:|
    نکن همچین دلم ترکید به خدا:( یعنی من برا این شخا اون کچل دارم:(
    منم بیدار بودم ولی نه تو باشگاه برا درس:surprised: داشتیم مقاله میدادیم با دوستم:surprised:
    ایشالا یه روزی همینطوری دور هم جم میشین:بوس
    یعنی کچلو با خاک زمین یکسان کردی رفت:|
    هیچی نیست ایشالا، یعنی شما کامیا با هم مسابقه گذاتین کی درمیون میرین و میان:| ولی همچنان من هستم:|
    از ته دلم براش دعا میکنم:gol:
    بیاد حالا داریم براش:| شاید اعصاب نداره فعلا:|
    ای بابا اگر به دل گرفتن باشه که من نباید دیگه بیام باشگاه:w05: دعا کن براش ایشالا دلش خوب شه:( بد چیزیه این دل:w05:
    نکنه داره زن میبره:دی؟!

    پ.ن:

    دلم که میگیرد
    آهی میکشم
    از سر شوق
    فریادی میزنم
    از ته دل
    اشک میریزم
    و بعد که ارام می شوم
    به کارهایم میخندم
    شخصی ب تازگی نابینا شدچون خود را با تفاوتهای جدید وفق نداد دچار افسردگی شد تا جایی ک شبها خوابش نمی برد و ب سر حد جنون رسید و تصمیم بخودکشی گرفت ولی موفق ب انجام این کار نشد ب روان پزشک مراجعه کرد. پزشک گفت زندگی ت واقعا دشوار است و بهتر است ب جای تطابق خودت راخلاص کنی ! ولی نمی خواهم خانواده ات با ناراحتی مواجه گردند پس این کار را مخفیانه انجام بده تا گمان برند در خواب از دنیا رفته ای امشب قبل از اینکه ب رختخواب بروی ب منطقه ای نسبتا وسیع برو و تا میتوانی بدو آنقدر که دیگر توانی برایت نماند بعد به رختخواب برگرد وی این کار را کرد اما نتیجه ای نگرفت شب بعد دوباره با سرعت و قدرت دوبرابر دوید وقتی به رختخواب برگشت آنقدر خسته بود ک زود خوابش برد صبح بیمار غمگین زود بیدار شدو نسبتا سرحال بود پس بیتاب بود که زودتر شب شوددوباره شب شد و او دوید و بخاطر خستگی زودخوابید و صبح زود بیدار شد و سرحال بود نابینا تصمیم گرفت هر شب بدود ولی نه برای مردن بلکه برای زنده ماندن و زندگی کردن

    ت برای چ زندگی میکنی و برای چ حاضری ا زندگیت بگذری؟
    گلم با اجازه من برم....
    دوسیت دارم هبارتاااااااااااااااااااااااااااااااااا[IMG]
    مواظب خودت باش. [IMG] [IMG]
    سلامتی عزیز شهر در امن و امان,آسمانش آبی...
    از فردا دیگه باید برم دانشگاه سر کلاسا دوهفته تعطیلی تموم شد:D
    همه چیز خوبه...
    ممنون گلم.
    آره واسه خوردنه اما من دلم نمیاد گازش بگیرم :D
    فدات شم عزیزم.... [IMG]
    چرا منم جمعه ارشد دادم.خوب بود بد نبود.
    شما هم ارشد داشتید؟؟؟؟چطور بود؟
    نه خيرشم:w12:
    حالا بعدا ميام حالتو جا ميارم بعد به خدمتت ميرسم:w02:
    فعلا کار دارم باي:d
    سلام زهراااااااااااااااا جونم ,خوفی عزیز؟؟؟؟
    خوش میگذره؟
    من چيستم ؟


    افسانه اي خموش در‌ آغوش صد فريب


    گرد فريب خورده اي از عشوه نسيم


    خشمي که خفته در پس هر درد خنده اي


    رازي نهفته در دل شب هاي جنگلي


    .


    من چيستم ؟


    فريادهاي خشم به زنجير بسته اي …


    بهت نگاه خاطره آميز يک جنون


    زهري چکيده از بن دندان صد اميد


    دشنام پست قحبه ي بدکار روزگار


    .


    من چيستم ؟


    بر جا ز کاروان سبک بار آرزو


    خاکستري به راه


    گم کرده مرغ دربه دري راه آشيان


    اندر شب سياه


    .


    من چيستم ؟


    يک لکه اي زننگ به دامان زندگي


    و زننگ زندگاني آلوده دامني


    يک ضحبه ي شکسته به حلقوم بي کسي


    راز نگفته اي و سرود نخوانده اي


    .


    من چيستم ؟








    .


    من چيستم ؟


    لبخند پر ملامت پاييزي غروب


    در جستجوي شب


    يک شبنم فتاده به چنگ شب حيات


    گمنام و بي نشان


    در آرزوي سرزدن آفتاب مرگ
    سلاااااام عزیزززم..رسیدنت به خیر
    خوبی زهلایی؟ :heart:
    زهلایی نیستی، دلم گرفته یخوده ... :w05:
    سلام به زهرا خانم
    خوبید ان شالله حاج خانم ؟
    چه خبر؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا