خداوند موجودی قوی خلق کرد و نام او را مرد گذاشت
از او پرسید: آیا راضی هستی؟
مرد گفت: نه
خداوند پرسید: چه می خواهی؟
گفت:
آینه ای می خوام که در آن بزرگی خود را ببینم
تکیه گاهی می خواهم که در هنگام خستگی و آزردگی بر آن تکیه زنم
و آرامش پیدا کنم
کسی که همدم لحظات تنهایی ام باشد
نقابی می خوام که در هنگام ضرورت پشت آنمخفی شوم
کسی که
زیبایی اش چشمم را نوازش دهد
اندیشه ای می خوام که در آن غوطه ور گردم...
و چراغی که با آن
هدایت و راهنمایی شوم
و اینجا بود که
خداوند زن را خلق کرد.....!