Hosse!N_206
پسندها
3,722

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره


  • قبل از شروع هر کاری
    یاد بگیریم اون کار رو چطور به پایان برسونیم
    بنظر من دخدر باس جلو همسرش
    لباس با رنـــگای شــــــــــاد بـــپوشه
    باس پایه باشه ، شر باشه ، شیطون باشه
    از سر و کولت بالا بره ، کــــِــرم بریزه هی بخنده
    نه بشینه یه گوشه مثِ جوجه ۱ روزه غمباد بگیره
    بشینه باهات فوتبال پلی استیشن بازی کنه شرطی :))
    تولدت که رفتی خونه کیک و بکوبه تو صورتت هر هر بخنده
    حرصتو در بیاره اعصبی که شدی بپره بغلت مااااچت کنه
    یه سره غر نزنه خلاصه تو برق نباشه :)

    خلاصه باهاش یه جور خاص زندگی کنی !
    زن به خاطر طبیعتش ضعیفه...
    اما در مقابل سختیا بیشتر از یه مرد تحمل داره...

    تنها چیزی که زن رو از پا در میاره تو خالی از آب در اومدن مردشه..
    میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم
    دختری که اول صبح به زور از خواب بلند میشه،

    ژولیده و پولیده،

    با لباسای نازک و به هر طرف کش اومده،

    با چشمای نیمه باز و نیمه بسته،

    با پاهای برهنه روی سرامیک،

    که داره میگرده دنبال دستشویی و زیر لب غر میزنه...

    بغل کردنی ترین موجود دنیاس
    عششششششششششقم اکشال نداله....ارزش ناراحتی ندره....
    بوووووووووووس
    هههههههههه
    چندباره دیر میرسی.....:D
    نمیشه شیفتت از 8 شروع بشه....والا
    مسئولین رسیدگی کنن
    مطمئن باشید کامنت هایِ اخیرتون هم در همین مایه ها بود.

    هیچ پستی بی دلیل حذف نمیشه.

    موفق باشین
    آقایِ محترم.

    آیا به نظرِ شما جمله هایِ زیر ربطی به تاپیک دارن؟
    ملت اعصاب ندارن ... ذهن مردمو درگیر میکنن و چیزی نمگین ! والا


    کنجکاویم بدونیم .... البته اگه فضولی نباشه ::redface:

    مگه همسر اعتباری هم داریم ؟ هیم ؟
    .
    .
    .
    مدت زیادی از زمان ازدواجشان می گذشت و طبق معمول زندگی فراز و نشیب های خاص خودش را داشت.
    یک روز زن که از ساعت های زیاد کار شوهر عصبانی بود و همه چیز را از هم پاشیده می دید، زبان به شکایت گشود و باعث ناامیدی شوهرش شد. مرد پس از یک هفته سکوت همسرش، با کاغذ و قلمی در دست به طرف او رفت و پیشنهاد کرد هر آنچه را که باعث آزارشان می شود را بنویسید و در مورد آن ها بحث و تبادل نظر کنند.

    زن که گله های بسیاری داشت بدون اینکه سرخود را بلند کند، شروع کرد به نوشتن.
    مرد پس از نگاهی عمیق و طولانی به همسر، نوشتن را آغاز کرد.
    یک ربع بعد با نگاهی به یکدیگر کاغذ ها را رد وبدل کردند. مرد به زن عصبانی و کاغذ لبریز از شکایت خیره ماند…
    اما زن با دیدن کاغذ شوهر، خجالت زده شد و به سرعت کاغذ خود را پاره کرد.
    شوهرش در هر دو صفحه این جمله را تکرار کرده بود: ”دوستت دارم عزیزم”
    سلام...دوستِ عزیز این کامنت هایِ شما ربطی به تاپیک نداره و اسپم به حساب میاد لطفا ازپروفِ دوستانتون استفاده کنید.
    واااااقعن؟؟؟؟؟؟؟؟؟:(:razz:
    دلش میاااااااااااااااااااااااااااد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اصن خواب به چشمات میاد؟؟؟
    مگه میشه با تو بیرون باشم و حالم خوب نباشه فدااااااااااااااااااات
    سلاااااااااااااااااااااام شووریییییییییییی جووووووووووووووونم
    منم دوستت دارم
    ولش داداشی...

    ممنونم بابت درخواست من فک میکدم تو لیستم هستی..بازم ممنون..
    شاد باشی همیشه .هوای فاطیو هر روز بیشتر از دیروز داشته باش
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا