....... همانندِ مادري كه كودك بیمارش با لبخند به او میگوید:
امسال، سین هشتم سفره ي ما سرطان من است...
بعضی چیزها را " باید " بنویسم
نه براي اینكه همه " بخونن " و بگن خوب یا عالیه
براي اینكه " خفه نشم "
همین !!
رسیده ام ب حس برگی ک میداند باد از هر طرف بیاید سرانجامش افتادن است......
خدایا قرارمون این نبود