vooroojak khanoom
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
[IMG]
سلام دوست خوبم
صبح بخير
خوبي
سر نميزني به ما
دلمون براي اشعارت تنگ شدهآفرییییییییییین... قربون ادم چیز فهم... آجیجونم منبرملالا دیگه...خیلی خوشالیدم دیدمت... مواظب خودتم باش./..فعلنی بای
نکاتی آموزنده و مفید واسه آقا پسرای عزیز باشگاه!!! (نامه مادر به پسرش)خب اگه قرار زانوی غم بغل کنیم که تا آخرعمرمون نباید بخندیم دیگه...
یه قانونی هست به نام "به درک" افتادم ک افتادم به درک... ترم بعد میگیرمش پایه مم قویتر میشه... دی
شکست عهد من و گفت هر چه بود گذشت
به گریه گفتمش آری و چه زود گذشت
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید
بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشتمنم همشونو گند زدم... شاید دوتا رو بیوفتم... فردا میرم پاچه میخارونم تا قبول شم...دی
گفتی که دگر در تو چنان حوصله ای نیست
گفتم که مرا دوست نداری گله ای نیست
رفتی و خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیستاره منم چن روز آخر همش بالا میوردم از درسام...دی
ولی الان دارم پادشاهی میکنم... دی
کی تموم میشن؟میسی خوبم..
فک نمیکردم تا الان بیدار باشی... دی
اره باو دو روزه تمومید... مگه نمیبینی اینجا پلاسم...ههههه
فدات شم گلم...بوس
سلوم آجی جونم... امتحانات تموم شدن عزیزم یا نه؟؟؟
خوبی ؟
نمی خواهم به جز من دوستار دیگری باشی
نمی خواهم برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی
نمی خواهم صفای خنده ات را دیگری بیند
نمی خواهم کسی نامش به لبهای تو بنشیند
نمی خواهم به غیر از من بگیرد دست تو دستی
نمی خواهم کسی یارت شود در راه این هستی
سلام... عزیزی گلم....
دیگه من مادر بزرگ باشگاه شدم میخوای مثل جوانها باشم..دی
زنده باشی دخترم
سلام همشهری؟
تو کُیَ ایسی خاخور ؟
چره تره نیدینم؟
می دیل تره تنگ بوسته ؟
همه در دایره ی دوست گرفتار شدند / بی نوا دل که در این دایره پرگار نشد ،
عاشقان سایه گریز و سایه ی یار شدند / یار از خون دل عشق خبردار نشد ،
چشم ها مست ز هوشیاری و در خواب شدند /خواب از یاد رخ دوست بیدار نشد
برای آینده شغلی خود چه تصمیمی دارید؟
کلان گفتم شما که همون اول زدین مارو ناک دان کردین خانوم دیگه ماجرات نمیکنیم حرف بزنیم.
اورامان
«من خدایی دارم، که در این نزدیکی است،
چهره اش نورانیست،
گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من،
ساده تر از سخن ساده من
مرا می فهمد،
مرا می خواند،
مرا می خواهد،
همه درد مرا می داند،
یاد او ذکر من است،
در غم و در شادی
چون به غم می نگرم،
آن زمان رقص کنان می خندم،
که خدا یار من است،
که خدا در همه جا یاد من است»
[IMG]
[IMG]
[IMG]
[IMG]
یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما برگشت... پرسیدم چرا برگشتی؟.. گفت : فرشته ها نمیتونن مراقب فرشته ها باشن.. 20 تا فرشته تو دنیا هست که 10 تا شون خوابن و 9 تاشون دارن بازی میکنن یکیشون هم داره این پیام و میخونه... این پیام جک نیست یه واقعیته.. فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این پیام و به 10 تا از دوستات بفرست حتی به من.. اگه 5 تا برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری سورپرایزت میکنه...
.............
به امید خدا
«من خدایی دارم، که در این نزدیکی است،
چهره اش نورانیست،
گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من،
ساده تر از سخن ساده من
مرا می فهمد،
مرا می خواند،
مرا می خواهد،
همه درد مرا می داند،
یاد او ذکر من است،
در غم و در شادی
چون به غم می نگرم،
آن زمان رقص کنان می خندم،
که خدا یار من است،
که خدا در همه جا یاد من است»
پروردگارا
به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم
دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را می توانم تغییر دهم
بینشی ده تا تفاوت این دو را بدانم
مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا ومردم
آن مطابق میل من رفتار کنند
...خدا را در قلب کسانی دیدم که بی هیچ توقعی مـــــهــــــربانند... -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
