mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تا ابد از تو مینویسم

    تو فرسنگ ها از من دوری

    اما باز هم خیالم را به اسارت خاطراتت میکشی و به من این اجازه رانمیدهی که از یادت

    غافل شوم
    چه خوش خیال است؟؟

    فاصله هارا میگویم....

    به خیالش تورااز من دورکرده...

    نمیداند تو جایت امن است

    اینجا...میان دلم


    لحظه هایی هست که دلم برایت تنگ میشود


    من اسم ان لحظه ها را همیشه گذاشته ام ....
    به کجا باید رفت
    بعد از ان خاطره ها
    بعد از ان خاطره هایی که همه هستی من از ان هاست
    به کجا ابید رفت
    من که هر جا قدمی بگذارم
    من که هر جا نظری می بندم
    همه جا خنده ی توست
    همه جا چهره توست
    همه جا خاطره دارم با توبه کجا باید رفت
    بعد از ان خاطره ها
    بعد از ان خاطره هایی که همه هستی من از ان هاست
    به کجا ابید رفت
    من که هر جا قدمی بگذارم
    من که هر جا نظری می بندم
    همه جا خنده ی توست
    همه جا چهره توست
    همه جا خاطره دارم با تو



    این قلب من یک امانت است از طرف من به تو تا لحظه ای که نفس میکشم

    احساسات من امانتیست به تو از طرف قلبم تا لحظه ای که جان دارم.

    این عشقم امانتیست از طرف قلبم تا لحظه ای که تو را دارم.

    بپذیر از من ، آنچه که میتوانم در راه عشقت فدا کنم.

    مرا ببخش اگر جز این امانتی چیزی در وجودم ندارم.

    همین قلب را دارم که آن هم روزی فدایت میکنم .

    همین چشمها را دارم که در راه عشقت جز اشک ریختن هیچ کاری ندارد.

    احساساتم نیز که در راه عشق تو ،تنها برای تو است.

    کاش میتوانستم پرواز کنم و ستاره ها را برایت بچینم ، کاش میتوانستم خورشید شوم و برای تو بتابم ،

    کاش میتوانستم قطره ای شوم و بر روی تو ببارم ، کاش میتوانستم همچو آسمان سرپناه تو باشم.

    همین قلب را که دارم ، انگار تو را دارم ، میخواستم قلبم را به تو هدیه دهم ترسیدم از فردا که این هدیه را دور بیندازی ،

    آن را به تو امانت دادم که اگر روزی خواستی آن را به من پس دهی تو درون آن باشی.


    هـر شـب ...؛

    بـا آواز ے نـُـو بـﮧ خـانـﮧ مے آیـد ...

    و شـعـر ے تــآزه در سـبـد مے گـذارد ...

    ڪلـمـاتـش را ؛

    مے آمـیـزҐ بـﮧ عـطـر بـوسـﮧ و ریـحـآטּ ...

    و در آغـوش صـدایـش آرا Ґ مے گـیـرҐ ...

    شـبـیـﮧ پـــروانـﮧ اے ..


    امروز ؛

    انگار کسي آمد…

    و هواي دلتنگي ات را

    هي در آسمان اتاقم پاشيد

    و تو نبودي



    ﻋﺯﻳزﻡ فراق ﻳﻌﻧﮮ : "دورﮮ"

    دورﮮ ﻳﻌﻧﮮ : "دﻟﺗﻨﮕ__________ﮮ" ..

    دﻟﺗﻨﮕﮮ ﻳﻌﻧﮮ : "ﺗ___________و" ..

    ﺗو ﻳﻌﻧﮮ : "همه ﮮ دﻧﻳ______________________ا ﮮ" من ...
    تنها

    نیستم

    مدتی ست

    با تو...

    در خودم

    زندگی می کنم...!



    فاصله دورت نمی کند ...!!!

    در خوب ترین جای جهان جا داری ...!

    جایـی که دست هیچ کسی به تو نمـی رسد.:

    دلــــــــــــــم.....!!!
    یک پنجره برای دیدن


    یک پنجره برای شنیــــــــــــــــــدن

    یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــــــــــــــــــــی

    در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــــــــــــــــــــــــــــــــد

    و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــــــــــــــــــــــگ

    یک پنجره که دست های کوچک تنهایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی را

    از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

    سرشار می کنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

    و می شود از آنجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

    خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد

    یک پنجره برای من کافیســــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
    مــن می نویسم و




    تـــــــــو





    نـــــمی خوانی




    اما...



    مخاطب که تو باشی

    مدیـــــــونم اگر ننــــــــویسم.
    باور نکن تنهایی ات را

    من در تو پنهانم تو در من

    از من به من نزدیکتر تو

    ازتو به تو نزدیکتر من

    باور نکن تنهایی ات را.........

    تا یک دل و یک درد داریم

    تا در عبور از کوچه عشق

    بر دوش هم سر می گذاریم

    دل تاب تنهایی ندارد

    باور نکن تنهایی ات را

    هر جای این دنیا که باشی

    من با توام تنهای تنها

    من با توام هر جا که هستی

    حتی اگر باهم نباشیم

    حتی اگر یک لحظه، یک روز

    باهم در این عالم نباشیم



    هترین ترانه رو من توچشای تو می سازم

    توقمار زندگیمون تو نباشی من مـــی بازم

    اگه باشی تو در کنارم با تو من مالک دنیام

    بیخیال غربت وغم بیخیال نور فــــــــــــــردام

    مثل آسمون که تنها امیدش چند تاستاره ست

    دیدن برق نگاهت واسه من عمر دوباره ســت

    هر سر انگشت تو یعنی قصه ی خوب نوازش

    در نگاه عاشق تو غــــــــــزل آبیه خواهــــش

    جاده های مهربونی می گذره از تو نگاهـــــت

    روشن شبای تــــــارم با خیـــــال روی ماهــت



    دلیل بارش باران

    نهایت عشق اوج باور و سر حد احساسی آسمانی است ..

    وقتی نسیم عشق دستهای سپید ابر های عاشق را به دست هم می سپارد

    به یمن این پیوند پاک وجودشان اشک شوق می ریزد

    امروز به همراه نسیمی که می آمد بوی پاییز را از دور دستها احساس کردم...

    پاییز را به خاطر بادهایش و به خاطر برگهایش دوست دارم .

    پاییز رنگ گذشته ها و خاطرات دور را می دهد.

    پاییز را به خاطر رنگهایش دوست دارم....بوی پاییز می آید...

    باز باران بارید ،

    خیس شد خاطره ها ،

    مرحبا بر دل ابری هوا ،

    آسمانت آبی ،

    و تمام دلت از غصه دنیا خالی
    مقابل دریا که می رسم

    فقط برای چشمهایت دعا می کنم

    اما تو هرگز مستجاب نمی شویببار

    ببار که باز باورت کنم

    ببار در همین کوچه پس کوچه های بارانی

    ببار در همین کوچه مهتاب

    راستی قرارمان

    "همان ساعت "نمی دانم

    ساعت لجوجی که هیچ عقربه ای

    روی شانه هایش به خواب نمی رود

    یادت نرود

    تو ، همیشه فرصت کوتاه منی برای شعر

    تا می آیم زمزمه ات کنم

    زود تمام می شوی

    می دانم سالهاست

    ساعت قرارمان

    یک دقیقه به هیچ است

    و من همیشه فقط یک دقیقه

    دیر می رسم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا