aaa20
پسندها
142

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سی یه که موئی "ببخشید چاق" خوئه نگتی جسارته چاق!!
    وزن مه 110 کیلوگرم
    مه وقتم ازاده؟!!! مه؟!!!
    د کاریام میزنم که میرم. چنی بیتره . ایما که قله فتح نمیکیم ! حدوداً 4 الی 6 ساعت موئه بعدش تفریح!
    همراه وا گیه تاونه ... عکسم مئیرم.
    ار قشنگ بین مینمشو د تاپیک خومو.
    شما هم مری گرتی سی خوت هوفتیی ... مه هم روئم. بای بای مریم بای بای مریم
    مناقصه کنه بردیتو؟
    ادامه ندم چون فمسم مال ایی حرف نیسم! به نظر مه علاقه کافی نی! عکاسی شوخیه کره که مه بوئم حرفه ای؟
    چرتی زئی و اومایی ..
    دوربینی داشتم ... عکسیا قشنگی میوَنم واش الان نه. دارمشو ولی ری کاغذن.
    فقط دوس داشتم بلد نویم!
    آفرین آفرین... ها و دلم شدید..
    یه کپی پیست نی .. یادش وخیر د جوونیام مه هم د ایی عکس میگرتم...
    همیشه بیا و روئه ...
    یه کجانه؟ د شمال گرتیشه؟ البته شمال کاج ناره:confused:
    سلام مریم خانم.
    مه خوووو.. شما چطوری؟ بیتری؟ عکستم قشنگه ... مرسی
    ینه خوت گرتیه؟
    آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!
    امشب موقع خواب، بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی ...
    بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی ...
    بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی ...
    فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟!
    جوجه ها را بعدا با هم میشماریم ...
    یلدا پیشاپیش مبارک:gol:
    زیر باران بیا قدم بزنیم
    حرف نشنیده ای به هم بزنیم
    نو بگوییم و نو بیندیشیم
    عادت کهنه را به هم بزنیم
    و ز باران کمی بیاموزیم
    که بباریم و حرف کم بزنیم
    کم بباریم اگر ، ولی همه جا
    عالمی را به چهره نم بزنیم
    چتر را تا کنیم و خیس شویم
    لحظه ای پشت پا به غم بزنیم
    سخن از عشق خود به خود زیباست
    سخن عاشقانه ای به هم بزنیم
    قلم زندگی به دست دل است
    زندگی را بیا رقم بزنیم
    قطره ها در انتظار توأند
    زیر باران بیا قدم بزنیم

    من باز برگشتم
    از سفری دیگر
    از فراری دیگر
    هنوز فراریم
    هنوز گوشی ام روشن است و پر از میس کال پر از پیام و تماس بی پاسخ
    یاد گوشی ات بخیر
    زنگ ک میزدم آفش میکردی
    یک جای این دنیا یک دور نمای زیبا دارد برایم
    جایی کمی دورتر از برج ایفل
    نیمکتی هست کوچک
    من آنجا خاطرات تو را دارم
    تو هرگر با من آنجا نبودی اما
    من آنجا نشسته ام روزها شبها ساعتی ...گاهی غروبها
    و برایت پ ام و ایمیل تایپ کرده ام
    ت همیشه گمان داشتی این نامه های مجازی از جایی پشت یک کوه پر برف برایت ارسال میشود
    عزیزکم دردانه من از پشت کوه یخی غرورت سرت را لحظاتی خم کن مراببین
    دیگر نیستم
    دیگر مرا نداری
    اما
    حتما روزی ب پاریس بیا جایی ک من همین حالا روی همین نیمکت برایت مینویسم

    یادت میاد که اون روز لب دریا
    تو ساحل رو شنا بازی می کردیم
    سر یه بوسه با هم شرط می بستیم
    توی دریا ریگ اندازی می کردیم
    حتما روزی ب پاریس بیا جایی ک من همین حالا روی همین نیمکت برایت مینویسم
    روزی اینجا بنشین و از پشت این فواره کوچک آب آن برج آهنی را ببین
    ببین چ زیباست
    چ پاربرجاست
    چقدر دوست دارم در آغوشش بگیرم و ببوسمش این برج سرد آهنی را....آه
    و ابرها را تماشا کن کمی بعد محو میشوند
    اما دوست داشتن ت از سینه ام هرگز
    هنوز عجیب دوستت دارم هنوز عجیب مال منی
    بی آنکه برای من باشی

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا