sarang saman
پسندها
103

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • پرده بر گیر که من یاد توأم
    عاشقم، عاشق رخسار توأم
    اشوه کن ناز نما لب بگشا
    جان من، عاشق گفتار توأم
    بر سر بستر من پای بگذار
    من دلسوخته بیمار توأم
    عاشقی سر به گریبانم من
    مستم و مُرده ی دیدار توأم
    گر کُشی یا بنوازی، باز هم
    عاشق و یار وفادار توأم
    هر که بینم که خریدار تو است
    من خریدارِ خریدار توأم
    مهربان ........... کاش میدانستی در این کویر تنهایی ، تو را داشتن حس خیس باران است
    حواست باشه وقتتو پای کی میزاری...
    علف گلدونو هر چقدر هم که آبش بدی ازش گلی سبز نمیشه
    حالا درست همین امشب که این بغض توی گلوی من نشسته باید یکی کنارم بنشیند کهعطرش هم بوی عطر توباشد، درست همین امشب که این بغض گیر کردهتوی گلویمباید یادت بیافتم که چقدر جایت خالی ستلابه لای زندگیم.درست همین امشب باید یادم بیافتد که ایندلم چقدر هوایت را کرده است.. باید صبوری کنم با دلمبا همه ی این دلتنگی های گاه و بی گاه. با همه این بغض هایوقت و بی وقت.. بایدصبوری کنم
    و چقدر حیف
    که نمیشود با تمام ِ وجود
    فریاد کشید...



    شخم میزنم چشمهایم راو یک دانه
    رویا میکارممیان باغچه ی خشک و خالی ِ روحمشاید امشب وقتی خواب بودمموهای دلتنگم را نوازش کنیتظاهر میکنی به رفتنمثل همیشهو من هم تظاهر میکنم به داشتنتمثل همیشه
    کاربردهای مختلف «مردن» در فرهنگ بیانی ما:




    برو بمیر: برو گمشو!
    بمیرم برایت: خیلی دلم برایت می سوزد!
    می میرم برایت: عاشقتم!
    می مردی؟: چرا کار را انجام ندادی؟
    مردی؟: چرا جواب نمی دهی؟
    نمردیم و…: بالاخره اتفاق افتاد!
    مردیم تا…: صبرمان تمام شد!
    مرده: بی حال!
    مردنی: نحیف و لاغر!
    مردم: خسته شدم!
    ﺑﺎﻟﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺮﻭﺍﺯ
    ﺑﺎﻟﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯ ﻛﻮﺩﻛﻴﻢ ﺑﻮﺩ
    ﺁﺯﺍﺩ ﭼﻮﻥ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﻬﻨﺎﻱ ﺁﺳﻤﺎﻥ
    ﻭ ﺑﺎﻝ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﺸﺎﻥ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺑﻮﺩ
    ﻧﻪ، ﺍﻣﺘﻴﺎﺯ ﻛﻮﺩﻛﻴﻢ ﺑﻮﺩ
    ﺍﻳﻨﻚ ﺍﻣﺎ ﻫﻔﺖ ﺭﻧﮕﻢ
    ﺩﻳﮕﺮ ﺭﻧﮕﻴﻦ ﻛﻤﺎﻥ ﻛﻮﺩﻛﻴﻢ ﻧﻴﺴﺖ
    جای یک انتظار خوشبینانه اینجا خالیست


    چه سخت است جشنتولدی بگیرم بدون حضورت.......
    چه کنم وقتی که نیستیتا شمعهایت را که سرتاپا می سوزند و حتی آهی هم نمی کشند را خاموش کنی؟؟
    چه کنم با چاقویی کهقبل از بریدن کیک فکرهای پرتی را به ذهنم می آورند؟؟
    مهم نیست....
    شمع ها را با آهم فوتمی کنم.....
    و چاقو را.....
    و چاقو را.....
    چه کنم؟؟
    بی مهلفتا تا پیج ادم میان اما حار نی نیو نمیپلسن
    خوبی؟
    سرامتی؟
    اینو نیگا
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/419098-الهی-من-واسه-شما-دو-تا-بمیرم-خوشگلای-من
    اری اغاز دوس داشتن است گرچه پایان راه ناپیداس من ب پایان دگر نیندیشم ک همین دوس داشتن زیباس
    مرسی برا دوستی
    ***(((عموحباب تــــــــــــــــــــــــ ــــــــفلدتـــــــــــــ مـــــــــبــــ ــــــــارکــــــــــــ))) ****
    زندگی لحظهایی بود ک کنارت میخندیدم
    بی انکه بدانم کیسیتی
    زندگی اینده ایست ک ت در ان سهمی بزرگ داری
    یا در خاطراتم یا در خاطرم
    تلخ یا شیرین چ فرقی دارد ت باشی زندگی یعنی زندگی
    از هنگامی که به جای شیعه علی (ع) بودن و از هنگامی که به‌جای شیعه حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده‌اند و بس، در عزای همیشگی مانده‌ایم!
    دکتر شریعتی
    ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻧﯿﺴﺖ
    ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎ ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

    ﻣﺜﻞ ﺳﻨﮕﯽ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ ﺍﺯ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻢ ﻣﺪﺍﻡ
    ﻣﺎﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺑﺎﻻ‌ ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ؟

    ﻓﺮﺻﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﻓﺮﺩﺍ ﮔﺬﺷﺖ
    ﺑﯽ ﻭﻓﺎ! ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
    من دلم گرفته هر چه میروم نمیرسم،
    ردپای دوست ،کوچه باغ عشق ، سایبان زندگی کجاست؟
    سوخی کلدم اسن....خیری خوسحال سدم دیدمت ....
    نی نی بله سل دلساس؟؟؟ ازازه میدی؟
    واااااااااااااااااااااااااااااااااای
    ببین کی اینزاست
    نمیخوام اسن قهل[IMG]
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا