در آینه ی دلم تنها تصویر تو به ذهن دارم *
هر شب به دل نگه میکنم و یاد تو رو دارم *
هر چند زبستر غم عشقت رها نیأفتم *
لیک آتش عشق تو را به جان دارم *
مست میشم از شب های با ماه *
ماه و مهتاب از نشان تو دارم*
آرشا گرچه تو این غم به خود می بالم *
لیک همچون ماه خود روشنی از دل دارم *
آرش
در آینه ی دلم تنها تصویر تو به ذهن دارم *
هر شب به دل نگه میکنم و یاد تو رو دارم *
هر چند زبستر غم عشقت رها نیأفتم *
لیک آتش عشق تو را به جان دارم *
مست میشم از شب های با ماه *
ماه و مهتاب از نشان تو دارم*
آرشا گرچه تو این غم به خود می بالم *
لیک همچون ماه خود روشنی از دل دارم *
آرش
من از خدا خواستم به من توان و نیرو دهد و او سر راهم مشکلاتی قرار داد تا نیرومند شوم من از خدا خواستم به من عقل و خرد دهد و او پیش پایم مسائلی گذاشت تا آنها را حل کنم من از خدا خواستم به من عشق دهد او افراد زجر کشیده ای را نشانم داد تا به آنها محبت کنم من هیچ کدام از چیزهایی که از خدا خواستم را دریافت نکردم ولی به همه چیزهایی که نیاز داشتم رسیدم eidetoon mobarak.
به به سلام اقای مهندیس نخبر؟ نجسیز؟
بالا من سایمئرام یا سیز! وای او نسوزدی نه ارشدی نه سطح پایینی دی اخی! من هر نقدر در اوخوسام گنه ده سیزلره تای علمیم اولماز کی اله بی سوادام ! من بیر عالمه اف گویموشدوم هش جواب ورمدیز کی! من ده ددیم دا موزاحیم اولمویوم دا.