سلام آره بابایی دخترت کدبانوست

امروز از صبح تاشب کلاس داشتم یعنی 8 تا 10..2تا 4..4 تا7 اینقدر خسته بودم که نگو کی هی دعا کردم کلاسه 4تا7 تشکیل نشه فارسی عمومی داشتم منو دو نفر از معماریها که ترم بالایی بودیم بقیه ترم اولی بودن جلسه دومش بود من جلسه اولم بود بقیه هم بعضی ها جلسه اولشون بود من تا 5 دقیقه گذشت دیدم خبری نیست با معماریها بلند شدم به سوی مدیر کلاسها 30 دقیقه گذشت استاد نیومد دیگه تماس گرفت گفتند نمیاد بایستی این ترم اولی ها رو میدیدی با چه چیزی نشستند روی صندلی منتظره استاد ووویی از الان چه کارا میکنن ما بهشون میخندیدیم من ترم اولی که بودم اینجورم نبودم که اینا اینجورن
فکر کنم تا آخر ترم باید خودمونو بکشیم از دست اینا

