مادربزرگم چند سال پیش میخواست ختم انعام بگیره و تمام خانومای فامیل و یه خانوم مداح هم
دعوت کرده بود...
از صبح همه داشتیم ناچارا کمکشون میکردیم که یهو یک ساعت مونده به مراسم برق رفت!
مادر بزرگم به پدرم گفت : سریع زنگ بزن اداره برق بگو برقمون رفته !
بابای ما هم زنگ زدو گفت : برق ما رفته !
یهو مادر بزرگم از اونور گفت : بگو خانوم آوردیم، کلی پول دادیم، حالا برق رفته شما خسارت
مارو میدی...؟!
بابای ما هم هول شد و با عصبانیت به طرف گفت : کلی پول دادم خانم آوردم ، حالا که برق
نیست چه خاکی تو سرم بکنم؟ شما خسارت میدی....؟!؟!
طرف هم با خنده گفت : دوست عزیز 2 تا شمع روشن کن شاعرانه تره...!!!