mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دلــگیــر مباش .

    دلت که گیر باشد ،

    رهـــــا نمی شوی !من همیشه کنارت هستم
    باران کـه میبـارد...... دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود..... راه می افـتم ...

    بـدون چـتـر ... من بـغض می کنـم ....آسمـان گـریـه ...
    عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی .......



    دوستت خواهم داشت



    بی آنکه بگویم...



    درد دل خواهم گفت



    بی هیچ کلامی...



    گوش خواهم داد



    بی هیچ سخنی...



    در آغوشت خواهم گریست



    بی آنکه حس کنی...



    در تو ذوب خواهم شد



    بی هیچ حرارتی...



    اینگونه شاید احساسم نمیرد
    تو میروی و من فقط نگاهت می کنم تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم

    بی تو یک عمر برای گریستن دارم اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقیست
    هر چه شکفتم تو ندیدی مرا

    رفتی و افسوس نچیدی مرا

    ماندم و پژمرده شدم ریختم

    تا که به دامان تو آویختم

    دامن خود را متکان ای عزیز

    این منم ای دوست به خاکم مریز

    وای مرا ساده سپردی به باد

    حیف که نشناخته بردی ز یاد

    همسفر بادم از آن پس مدام

    میگذرم بی خبر از بام وشام

    میرسم اما به تو روزی دگر

    پنجره را باز گذاری اگر
    مینویسیم اینجا تا یادمان بماند

    خاطره های عاشقانه امان را

    یادمان بماند

    فراز و نشیب های زندگی امان را

    هرچند زیاد کنار هم نیستیم اما

    دوست ؛همراه , همراز؛ همدم؛

    هم هستیم
    آدمهای عجیبی داشت اینجا...


    جایت را با دیگری پر میکنند ...


    احساس سیری چند ؟


    آدمهای عجیبی داشت اینجا ...


    دوستی هایشان ناگهانی ،


    دل بستنشان غریب ،


    و رفتنشان آشنا....
    دیر آمدن...

    باید باور کنیم


    "تنهایی" تلخ ترین بلای بودن نیست...


    چیزهای بدتری هم هست :


    دیر آمدن...


    دیر آمدن...
    تلخ تر از خود جدایی آنجایی است


    که بعدها... هی باید وانمود کنی


    که هیچ اتفاقی نیفتاده...


    که هیچ خاطره ای نداری...


    ... که برایت مهم نیست...


    وچه زهری دارد این وانمود کردن!!!
    من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

    غم را دوباره وارد این ماجرا نکن


    بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن

    با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن



    من در کنار توست اگر چشم وا کنی

    خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن



    امشب برای ماندنمان استخاره کن

    اما به آیه های بدش اعتنا نکن...
    برگرد

    از جاده خاطره ها

    به سوی من برگرد

    هنوزهیچ کس پا بر جای

    قدم های تو نگذاشته است

    و من گم شده ام

    در راهی متروک بی تو

    میان این همه مه،

    که بازگشت تو را ناممکن کرده است.



    فرشته فراموشی شمشیر یخینش را برافراشت

    بر فرازخاطراتم

    من در سایه ها طلوع کردم، اشفته

    و دیدم که زمین گذشته ام را می مکد.


    به خودم نگاه می کنم و تو را نمی بینم.

    از تو خالی شده ام.

    و تنها چیزی که از تو دارم

    باوری شوم است:هیچ چیز دوام نمی اورد.



    دلم می خواست باز می یافتمت

    با تمام درخششی که روزگاری در تو بود:

    می خواهم باز یابمت و حک کنم تو را تا ابد

    با چهره ای که داشتی بر ضمیر خاطره ام.



    دیگر نمی توانم ادامه دهم

    اگر برنگردی از جاده ابی رنگ خاطره ها

    و پاک نکنی تمام این فاصله را

    با ،اشک ،آواز و باران بوسه ها.
    سازم را کوک میکنم

    و نت های تکراری موسیقی ام را مینوازم

    موسیقی که برای من راز است

    و مینوازم که شاید

    و کاش او بیاید

    آری راز این موسیقی با نت های تکراری من این است
    !. می بارند


    اما فقط روی وسعت زمین


    ای کاش ببارند


    بر دل اهالی این سرزمین


    و بشویند دل ها را


    با قطرات آخرین


    لااقل برای لحظاتی چند


    فقط همین!
    هنوز هم عاشقانه‌هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..

    هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..

    هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..

    این روزها دیگر پشت پنجره می‌نشینم و به استقبال باران می‌روم.

    می‌دانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..

    می‌دانم یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،

    کسی که جز تو نیست بازمی‌گردد..
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا