mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دلــــــــ درد گرفتهــــ ام ...

    از بســــ فنجانــــ های قهوهــــ را سر کشیدهــــ ام ..،

    و تــــو تهــــ هیچــــ کدامــــ نبودیــــ !!!

    ممنون....واقعا متنایی که میفرستین محشرن...شرمنده که من پیشِ شما دستام خالیه!
    عیدِ شمام مبارک...هرچند دیره!
    هشیار سری بود ز سودای تو مست
    خوش آنکه ز روی تو دلش رفت ز دست
    بی تو همه هیچ نیست در ملک وجود
    ور هیچ نباشد چو تو هستی همه هست
    من فکر می‌کنم

    هرگز نبوده قلب من

    این گونه گرم و سرخ

    احساس می‌کنم

    در بدترین دقایق این شام

    چندین هزار چشمه خورشید

    در دلم

    می‌جوشد از یقین

    احساس می‌کنم

    در هر کنار و گوشه این شوره زار یاس

    چندین هزار جنگل شاداب

    ناگهان

    می‌روید از زمین
    آه ای یقین گمشده، ای ماهی گریز

    در برکه‌های آینه لغزیده تو به تو

    من آبگیر صافیم، اینک! به سحر عشق

    از برکه‌های آینه راهی به من بجو
    بوی باران بوی سبزه بوی
    خاک

    شاخه های شسته باران خورده
    پاک

    آسمان آبی و ابر سپید

    برگهای سبز بید

    عطر نرگس رقص باد

    نغمه ی شوق پرستوهای
    شاد

    خلوت گرم کبوترهای مست

    نرم نرمک میرسد اینک
    بهار

    خوش به حال روزگار

    خوش به حال چشمه ها و دشت
    ها

    خوش به حال دانه ها و سبزه
    ها

    خوش به حال غنچه های نیمه
    باز

    خوش به حال دختر میخک که میخندد به
    ناز

    خوش به حال جام لبریز از
    شراب

    خوش به حال آفــتـاب

    ای دل من گرچه در این
    روزگار

    جامه ی رنگین نمی پوشی به
    کام

    باده ی رنگین نمی نوشی ز
    جام

    نقل و سبزه در میان سفره
    نیست

    جامت از آن می که می باید تهی
    ست

    ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم

    ای دریغ از من اگر مستم نسازد
    آفتاب

    ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از
    بهار

    گر نکوبی شیشه ی غم را به
    سنگ

    هفت رنگش میشود هفتاد
    رنگ
    من فکر می‌کنم

    هرگز نبوده

    دست من

    این سان بزرگ و شاد:

    احساس می‌کنم

    در چشم من

    به آبشر اشک سرخ‌گون

    خورشید بی‌غروب سرودی کشد نفس؛

    احساس می‌کنم

    در هر رگم

    به تپش قلب من

    کنون
    مانی جان من هر کاری میکنم نمیتونم برات پی ام خصوصی بدم

    پروفم و باز کردم اونجا پی ام بده[IMG]
    غـــــــَـــم که نوشتـن نـَدارد نفـوذ مـی کنـد ..

    در استخـوان هایـت ..

    جاسـوس می شـود در قلبـَت ...

    آرام آرام از چشــم هایـَت می ریـزد بیـرون ...

    خـــدایـــــا....

    مــــن چــــیزی نمی بـــینـــم ..

    آیــــنده پنـــــــــــهان اســـت ولــــــــی آســـــــــــوده ام ..

    چـــون " تـــو" را می بینم و" تــو " همــــه چیــــز را . . .

    میــــ ـان دِلتَنگــــــی هایَــــم باشــ ـــــــ تا فَراموشَـــ ـــت نَکُــــــنَم.......

    تا بــــه یاد داشـــ ـــته باشَمَـــــت.....

    تا بویَـــ ــــت را حِــس کُنَـــــــم....

    بگذآر " سُ ک و تـ " قآنون زندگی مَن بآشد…

    وَقتی وآژِه هآ دَرد رآ نِمی فَهمند….

    هـَوآیِ اُتــآقـَمـ پـُـر اَز تَنهــآییستــــ ..

    گـِــلـﮧ ای نیستـــ ..

    می دآنَمـ ڪِـﮧ این روزـهآ مــآندَنی نیستـــ ...

    گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را ...

    گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن . . .

    گـفـت: فــقـط مــن ؟

    گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد . . .

    غُــــرورَتـــ را بِشـــکَنــــ ..

    دَســـتانَمـــ را بگیــــــــر ..

    بُگـــــذار دَســـتانَمــــ گَرمــــ شونـــد ..

    بیـــا بـــا هَم بِـــه دَمـــایــِــ تَعـــادُلــــ بِرِســــیمــــ ...

    نمیــــ خواهــم نبودنتـــ ..

    از شمارشــــ انگشتانــــم بیشتـــر شـــود ..

    امـــا اینـــ روزهـــا کاریــــ از دستـــانمــــ بر نمـــی آیـد …

    غـــــــَـــم که نوشتـن نـَدارد نفـوذ مـی کنـد ..

    در استخـوان هایـت ..

    جاسـوس می شـود در قلبـَت ...

    آرام آرام از چشــم هایـَت می ریـزد بیـرون ...

    گـاهــی فـقــط بـایـد لـبـخند بـزنـی و رد شوی ...

    بگذار فـکــر کـنــند نفهمیدی ...

    هہ ..

    نـتــرس از هجــــــوم حـضـــــورم ..

    چــــیزی جــــز تـــنــهایی با من نیـــست ..

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا