آی گفتی!!!!!!!!!!!!
منم خیلی خیلییییییییییی دلم میخواد.
پس فعلا به انتظار ادامه بدین تا وقتی همه چی جور بشه!!!!!!!!!!
ولی فکر کنم اینقدر این انتظار طولانی بشه که تا اون موقع من دیگه نیستم و باید خودتون برید. ولییییییییییی قول بدید منو فراموش نکنیدا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ایتالیا:
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با
کمال میل می پذیرم!
انگلیس:
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!
ایران:
پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ...
پـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ...
ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ...
ســــــــــــس ... ســـــــــــــــــــــــــــــــــــس ...
پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ...
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت 10 زنگ میزنم!
هیچی بابا نرسیده به جلسه بهش می گم شنیدم رفته بودین ورزقان
انگار من زلزله اینا فرستادم اونجا
می گه باجه باج کندی ،ده پدریشونه اونجا خراب شده عتیقه هاشون از بین رفته
بعدشم کلا تو جو اونجا و مرگ ومیر بود اعصاب نداشت
هرچی می گفتم می گفت الان وقت این کارا نیست اونا داغ دارن
آره منم به بچه ها گفتم یکی همچین جدی باهام بحث کرد ترسیدم
منم می گم دیگه
خودشم من که نمی خوام برم واسه اونا که خدای نکرده کسی رو از دست دادن بزن و برقص راه بندازم می خوام نی نیا شاد بشن