عیدت مبارک سیپیدی...
دختر شرقی
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
عیدت مهبارک سپیده جونی
عید فطر مبارک. الان جلوی آینه بودم ماهو دیدم
عيد سعيد فطر بر مسلمين جهان مبارك باد:gol:
[IMG]
عید تو هم مبارک[IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]
كاش كاش كاش ... كاشتمش ولي در نيومد ...
خو حالا چرا گريه موكني ؟!؟
مرسی سپید جان
پروفم ؟ مگه دخترونه ست ؟
سلااااااااام دختر شرقی گلو بلبل
عیدت مبارک قبول باشه
خوبی ؟
هوم ... نه من کارم درسته الکی اشکال نگیر وارد نیست
لا قابل دخمل خاله ژان ژاني
برای پروانه شدن پیله دستان تو کافی ست...من را محکم تر در آغوش بگیر
ماهی به آب گفت:
تو نمیتونی اشکای منو ببینی
چون من توی آبم
آب جواب داد:
اما من میتونم اشکای تو رو احساس کنم
چون تو توی قلب منی...
دلم یک دوست میخواهد، که خیلی مهربان باشد
دلش اندازه دریا، به رنگ آسمان باشد
کسی باشد که دردم را، بفهمد با دل و جانش
پرستوی دلم راحت، بخوابد توی دستانش........
ماه من!
غم و اندوه، اگر هم روزي مثل باران باريد
يا دل شيشه اي ات از لب پنجره عشق زمين خورد و شکست
با نگاهت به خدا چتر شادي وا کن
و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست ...
او هماني ست که در تارترين لحظه شب
راه نوراني اميد نشانم مي داد ...
ماه من! غصه اگر هست بگو تا باشد
معني خوشبختي، بودن اندوه است
اين همه غصه و غم اين همه شادي و شور
چه بخواهي و چه نه! ميوه يک باغند
همه را با هم و با عشق بچين...
ولي از ياد مبر !
پشت هر کوه بلند سبزه زاري ست پر از ياد خدا
و در آن باز کسي مي خواند که خدا هست
خدا هست ...
و گوشي كه تورا ميشنود و دلي كه تورا ميخواند..
و چرا غصه چرا ؟!
خو خوبه دستات جای دندوناتو پر کردن واست
تو هم که امتیازاتت بالاس شیطون خانم
اي جونننننننننننمي اين عكس جديده...چه خوشگله....
اخیی خو تو غذا خوردن به مشکل نمیخوری سپید؟؟
اونجا اذان ندادن؟؟
رمضـان مي‌رود و مي‌برد از كف دل ما
آنكه يك ماه، صفا يافـت از او محفل ما
رمضــان عقــده گشا بود،گنهكـاران را
واي اگز او رود و حل نشود مشكل ما
حال اي ماه حدا، مي‌روي آهسته رو
كه ندانــي چه كند رفـتن تو بـا دل ما
اخیییییییییییییییی نازی
میگم سپید بیا قید دندون بزن به تو نمیسازه
http://s1.picofile.com/file/7471166127/Kamran_Rasoolzadeh_Soroosh_Ghahramanloo.mp3.html
ای مسافر ! ای جدا ناشدنی ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر ! تا به کام دل ببینمت .
بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم .
آه ! که نمیدانی ... سفرت روح مرا به دو نیم می کند ... و شگفتا که زیستن با نیمی از روح تن را می فرساید ...
بگذار بدرقه کنم واپسین لبخندت را و آخرین نگاه فریبنده ات را .
مسافر من ! آنگاه که می روی کمی هم واپس نگر باش . با من سخنی بگو . مگذار یکباره از پا در افتم ... فراق صاعقه وار را بر نمی تابم ...
جدایی را لحظه لحظه به من بیاموز... آرام تر بگذر ...
وداع طوفان می آفریند... اگر فریاد رعد را در طوفان وداع نمی شنوی ؟!
باران هنگام طوفان را که می بینی ! آری باران اشک بی طاقتم را که می نگری ...
من چه کنم ؟ تو پرواز می کنی و من پایم به زمین بسته است ...
ای پرنده ! دست خدا به همراهت .
هان من خوبم، خوب
تو که هنو دندونات درست نشده که
سلام سپید خوبی؟؟ -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
