پیش نشستم که پس نیوفتم
-
خوب دیگه اینقدر دعوام نکن
اره خوبن...فقط یه کوچولو سوز میزنن اونم محلشون نمیزارم
نه بخدا من ناراحت نبودم چرا میگی گرفته بودم مگه چه جوری بودم
چه زود
خوش اومدی
ممنونم ولی مال ما نبود...ما خودمونم دعوت بودیم
برو بسلامت
ظهر خوبی داشته باشی
هر سال شب 27 ماه رمضون سفره ابولفضل میندازن...منم از صبح اونجا بودم و کمکشون میکردم درست یه ساعت قبل از افطار اینجوری شد گفتم یا ابوالفضل دیگه کاری دستم نداشتن یا لیاقت نداشتم سفره بندازم
هر چند یه دستی بشقاب و اینارو اوردم دختر خالم میگفت فاطمه شنیدی میگن کورا بیشتر میخوان ببینن و شل ها بیشتر میخوان راه برنقضیه تو هم اینجوریه برو کنار بزار کارمون انجام بدیم
در هر صورت جای شما خالی خوش گذشتدستمم چیزیش نیست فقط یه کوچولو میسوزه
اره میدونم فرق میکنه فقط توی هوای ازاد بود وگرنه الان خفه شده بودم از دستم راحت میشدی
نیدونم....امان از ادم فوضول
دیشب افطاری دعوت بودیم خاستن پلو بپزن گاز تک شعله شهری رو وصل کردن به کپسول گاز فشار قوی که زودتر اب جوش بیاد منم اومدم گازو روشن کنم کبریتو که روشن کردم فشار گاز خیلییییی زیاد بود زد بیرون و 4تا انگشتم سوخت.....خداروشکر بلافاصله پماد سوختگی زدن واسم......کلا خیلی بخیر گذشت الانم خوبم
شکر خدا
هیچی سلامتی فقط دیشب دستم سوزید
شما چه خبر؟
سلام داداش مهرداد خوبم
خداروشکر خوبم عالییییییییییییی شما خوبی؟؟
سلام نه ناراحت نیستم چرا فک میکنی ناراحتم
***تولد کاربر تازه وارد عزیز mazda-3N مبارک ***
سلام خوبی
خوش به حال آسمون که هر وقت دلش بگيره بي بهونه مي باره ...
به کسي توجه نمي کنه ...
از کسي خجالت نمي کشه ...
مي باره و مي باره و ...
اينقدر مي باره تا آبي شه ...
آفتابي شه ...!!!
کاش ...
کاش مي شد مثل آسمون بود ...
کاش مي شد وقتي دلت گرفت اونقدر بباري تا بالاخره آفتابي شي ...
بعدش هم انگار نه انگار که بارشي بوده
سراب رد پای تو کجای جاده پیدا شد
کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
که هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهکارم
تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی
تظاهر کن ازم دوری تظاهر می کنم هستی
تو آهنگ سکوت تو به دنبال یه تسکینم
صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر می بینم
یه حسی از تو در من هست که می دونم تو رو دارم
واسه برگشتنت هر شب درارو باز میذارم
تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی
تظاهر کن ازم دوری تظاهر می کنم هستی
ممنون
چشم
شب خوش
سپاس
اين پسر فراموشي تو خونشه
منم فراموش كرده بود
حالا بعيد نيست كه امشب هم يادش بره
اي بابا ناراحت نباشيد ما به طور شخصي كسي رو دعوت نكرديم فقط توي دو سه تا تاپيك به همه گفتيم
جالا من از طرف ياسين عذر خواهي و دعوت ميكنم تشريف بياريد
بله عروسيه ماست ديگه
من و ياسين
ساعت 11 تايپيك بيداران محترم
چرا؟............
ممنون از درخواستتون
نههه...نکنید اینکارو یه وقت:دی
تقصیر شماست..هماهنگ نمی کنید دیگه -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
