دوری ات
تو نیستی و شب چه قصه ی درازی است
تو نیستی و لحظه ها چه دیر از آسمان روز چکه می کنند
تو نیستی و من گویی هزار سال است ندیدمت
گویی کسی ریشه هایم را در زمین می جود
تو نیستی و آینه دیگر مرا بجا نمی آورد
کاش تا وقتی که برگردی قطار زمان در هیچ ایستگاهی توقف نکند!
تو نیستی و شب چه قصه ی درازی است
تو نیستی و لحظه ها چه دیر از آسمان روز چکه می کنند
تو نیستی و من گویی هزار سال است ندیدمت
گویی کسی ریشه هایم را در زمین می جود
تو نیستی و آینه دیگر مرا بجا نمی آورد
کاش تا وقتی که برگردی قطار زمان در هیچ ایستگاهی توقف نکند!