HaQiQaT
پسندها
1,447

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ميگم الان انگيزت از گذاشتن مارمولك تو پروفت چيه ها ؟ :دي
    هههههه خوشم مياد زود تسليم ميشياااا...بابابزرگي...

    اي بابا ما كه ديگه ديزلي شديم بابابزرگي...شما ماشالا قالي كرموني...[IMG]
    خب همينه ديگه...همينه....وقتي بابابزرگي اصن فكر نوه اش نباشه همين ميشه ديگه...نو ه اش بزرگ ميشه ميره دانشگاه بازم ازش بيخبره...تازشم طلبكاره...[IMG]
    عجبا....باز گير دادي بابابزرگي...ميخواي شناسنامه نشونت بدم....[IMG]بايد يه فكري واسه اين آلزايمت هم بكنم اينجوري نميشه ...ميترسم از خونه بري بيرون يه وقت گم بشي.[IMG]
    جديييييييييي....؟ نميدونستم بابابزرگي....خب بابامم دختره ديگه....[IMG]
    بابابزرگي....اين عكس خودته....؟؟؟ چه تيپي داريا...؟؟؟ بزنم به تخته..بابابزرگمو چشم نكنن...[IMG]
    وای مالمولک فراررررررررررررررررررررررررررررر
    الهههههههههي...فداي بابابزرگي دل كوچيكم...
    ببخش بابابزرگي...آخه جاي خاصي نبودم كه ...فقط امتحانام رو داشتم ميدادم...ترجيح دادم كمتر بيام اينجا كه بتونم به درسم برسم..
    تازشم تو امضام نوشته بودم كه كمرنگ ميشم.
    حسودي نكن ديگه بابابزرگي ...خو ازش ميپرسيدي...تازشم اون بابامه...بچه خودته...

    چندتاش شد...بذار ببينم بقيه اش جواب ميده يا نه...بهت خبرميدم بابابزرگ مهربون خودم....[IMG]
    پس از این به بعد اگه آهنگ قشنگی داشتید برا منم بفرستید.لطفا:redface:
    بچه پررو خودتي
    مگه فيضولي تو ؟ :دي
    بچم امتحاناش تازه تموم شده
    پروفشو :w25::w25:
    :D

    قشنگه! حرف نباشه! :D

    میبینی که دوستات خوششون اومده!

    میخوام کفشامو بذارم! بذارم؟؟ :D
    الان من امدم کباب می خوااااااااااااااامممممممممممم
    سلام سلام
    خوبی شما دوست عزیز؟
    وقتتون بخیر

    عکس زمینه پروفت خیلی نازه...

    ببخشید دیر ج میدم درگیری درسیم بالا بود

    یه پروژه متره دارم اما فایلی نیس رو کاغذه اجرا هم شده اگه خواستی جداولشو برات میزنم نقشه هاشم اسکن میکنم میفرستم برات
    برای ترم آینده میخوای؟؟؟
    دود مي خيزد ز خلوتگاه من‌.
    كس خبر كي يابد از ويرانه ام ؟
    با درون سوخته دارم سخن‌.
    كي به پايان مي رسد افسانه ام؟

    دست از دامان شب برداشتم
    تا بياويزم به گيسوي سحر.
    خويش را از ساحل افكندم در آب‌،
    ليك از ژرفاي دريا بي خبر.

    بر تن ديوارها طرح شكست‌.
    كس دگر رنگي در اين سامان نديد.
    چشم ميدوزد خيال روز و شب
    از درون دل به تصوير اميد.

    تا بدين منزل نهادم پاي را
    از دراي كاروان بگسسته ام‌.
    گرچه مي سوزم از اين آتش به جان ،
    ليك بر اين سوختن دل بسته ام‌.


    تيرگي پا مي كشد از بام ها:
    صبح مي خندد به راه شهر من‌.
    دود مي خيزد هنوز از خلوتم‌.
    با درون سوخته دارم سخن‌.
    تاپیکتو آوردم بالا!

    زود کفشاتو بذار تا منم بذارم! :دی

    راستی این عکست خیلی بد منو نگاه میکنه ها! :w08:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا