1
فعلا اینا باشن تا باز برمیگردم من اعداد فرد رو دوس دارم

همه می پرسند:
چيست در زمزمه مبهم آب ؟
چيست در همهمه دلكش برگ ؟
چيست در بازی آن ابر سپيد ،
روی اين آبی آرام بلند ،
كه ترا می برد اينگونه به ژرفای خيال ؟
چيست در خلوت خاموش كبوترها ؟
چيست در كوشش بی حاصل موج ؟
چيست در خنده جام ؟
كه تو چندين ساعت ،
مات و مبهوت به آن می نگری ؟
- نه به ابر ،
نه به آب ،
نه به برگ ،
نه به اين آبی آرام بلند ،
نه به اين خلوت خاموش كبوترها ،
نه به اين آتش سوزنده كه لغزيده به جام ،
من به اين جمله نمی انديشم .
من، مناجات درختان را هنگام سحر ،
رقص عطر گل يخ را با باد ،
نفس پاك شقايق را در سينه كوه ،
صحبت چلچله ها را با صبح ،
بغض پاينده هستی را در گندم زار ،
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل ،
همه را می شنوم، می بينم .
من به اين جمله نمی انديشم !
به تو می انديشم
ای سراپا همه خوبی ،
تك و تنها به تو می انديشم .
همه وقت ،
همه جا ،