همه جا به دنبال نگاهت می گردم
 
و دست خالی برمی گردم
 
باز آن روزهای دلتنگی سراغ لحظه هایم را میگیرد
 
و من بی صدا
 
گوشه ای می ایستم و می بینم
 
همه روزها و شبهایم در سکوت نبودنت فرو میرود
 
و هیچ کاری نمیتوانم برای دلم بکنم
 
باز زانوی غم بغل گرفتن و
 
اشک ریختن
 
و با تنهایی روزگار گذارندن در راه است
 
باز هم شعرهام بوی غم میگیرد
 
و چشمان ترم به دوردست خیره میشود
 
و من همچنان دنبال راهی هستم
 
برای درمان دلتنگی هایم...