خطم های قطع وصل میشه.رفته بودم جنگل ابر صبح افتابی بود برای همین جامونو عوض کردیم رفتیم به ارتفاع. باور نمی کنید خیلی قشنگ شد افتاب رفت مه گرفته بود . زیر پامون پر بود از ابر به قول دوستم اینجا به خدا نزدیکتره . ما رو ابرا نماز خوندیم. خلاصه منظره هایی که تاحالا ندیده بودم دیدم
می خوام بشینم دیگه جدی جدی برا ارشد بخونم .اما یکم دو دلم باید دیگه سر کار نرم تازه برای اینکه چی بخونم هم موندم به احتمال زیاد تربیت بدنی بخونم. کلا این چند روز تو دو راهی ام.راستی وبلاگ که می سازی چی هست؟
یا خداااااااااااااااااااااااااااا هنوز هستی ؟؟؟
من که دیشب نخوابیده بودم ، خوابم گرفت
موقع امتحانا شیطون تر میشی هاااااااااااااااااا
شاپرک میام هااااااااااااااااااااااااااا ..نکن دختر ....