[IMG][IMG][IMG]
-
[IMG][IMG]
[IMG]
[img][img][img][img][img][img][img]
[img]
زیادی روشن شدی لامپ اضافی رو خاموش کنم
................... در سایه آقا سلامت باشید...................
***********تاپیک مهدیه یک************
سلام
تفسیر آیه 7 سوره حمد به همراه تفاسیر نمونه و نور و المیزان
دوستان عزیز منتظر حضور پر شور شما در بحث در اتاق تفسیر هستیم.
آره برید
ولی نه بذارید توبیختون کنم من دلم یکمی خنک بشه
از هم صحبتی با شما بسیار لذت بردیم
برید به کارتون برسید توبیخ تا نشدید
مگرنه اخراجو دیگه همیشه خونه نشینی پای نت بودن میشه کارتون
:D
مراقب خودتون و خانواده ی گلتون باشید
درپناه خدا همیشه موفق و شاد باشید
ای بابا دیکته اتون خیلی ضعیفه ها
با ه است نه با ح
مجید جان دلبندم
الهی من.................
بابا هنرمند بابا با احساس و.....
خیلی خوب بود هم عکس هم متن
چه موهاتون بلندشده یه سلمونی برید
من موندم رنگ تو اون بیابون از کجا پیدا کردید
موهاتون
شده مثل فیلم های ایرانی و هندی که در همه حالتی آرایش کامل خانوم ها حفظ میشه
آخی
چه شکلک های قشنگی میزنید
آدم خوشش میاد
بعد الان سر بند همون دله شکسته ی ما و نثری که گفتید دارید در بیابان سیر میکنید؟
بعدم مجید جان دلبندم اتراق درسته او اوتراق
نه بابا من کی باشم که شما رو دست کم بگیرم
خب حالا یکیشو تو پیام خصوصی بدید ببینیممممم
که چقدر شما هنرمندید.
خدایی این قضیه برای تهران خوب اومدید موافقم
خواستید برید منم باهاتون میام
بعله بعله.....
ای جانم
آقا
جان من الکی نیستاااا ازش مایه میذارید حالا خدایی بداهه گفتید؟
خیلی خوب بود.
خب نه ما راضی به زحمت نیستیم همون برای سوسک اینا برید
برای خاطر ما باید سر به تهران و دود ودمش بذارید
من کشته ی این از خود گذشتگی های شما برای دوستانم
حالا نمیخواد سر به بیابون بذارید ما بخاطر فاطمه خانوم عفتون میکنم
ولی دارم براتون
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااا
من از دست این آقارضای بزرگوار چیکار کنم
اذیت میکنن بعد میرن برای من حدیث یا متن میارنننننن
حیف که برام بخاطر همین زبون و اخلاق خوبتون خیلیییی محترم و عزیز هستید
مگرنه هر کس دیگه جای شما بود یه حال اساسی ازش میگرفتم
نخیرم من حساس نیستممممم .برای بار هزارم
دوما دشمنتون شرمنده باشه.
ولی عفتون نمیکنم چون بد جوری خنده ای که رو لبم بود
رو یه دفعه ای با اون حرفتون خشکوندید. اونم با این حال نذاری که دارم.
هی پیامارو خوندم ببینم چه حرف بدی زدم که این رو گفتیدو.....
عجب من کشته ی این فداکاری کردن های شما هستم
نشاسته میخورید به نیابت من که گلوی من خوب بشه .
بعدم مشکل ما گلو نبود قلبمون بود که یکی دردش آورد
و دردش زده به گلو حالا برید به نیابت ما یه دارویی که مناسب قلب بخورید
نه الان فضای حقیقی هم بود چیزی بهتون نمیگفتم و کاریتون نداشتم.
فقط ساکت میشدم و دیگه حرف و شوخیم نمیاومد
و یه بغضی باعث میشد گلوم درد بگیره مثل الان
موضوع چیز دیگه بود آره تیکه بزرگه اتون گوشتون میشد.
ولی الان نه
آره شکلکها گوش ندارن
بگذریم
روز خوبی داشته باشید.
آره دیدم
ولی حال نکردم .بد جوری خورد تو ذوقم و شکه شدم
اونم وسط حرفامون.....
که من چی گفتم چه بی حرمتی کردم و....
شکلکم نمیزنم که بگم چه شکلی شده حالم الان
اگر شوخی یا حرف بیجایی از من دیدید به
بزرگواری خودتون ببخشید قصد بی ادبی و جسارت نبوده
خلاصه ببخشید خیلی مزاحمتون شدم
نمیدونم والا
خب الان من چیزی گفتم که بد بوده و شما رو ناراحت کرد؟
که این جوری به من مریض گفتید و دعوا میکنید
من فقط یه سوال کردم. همین -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
