این شعر رو من خیلی دوست دارم

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند//بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند
اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی//وان گه به یک پیمانه می با من وفاداری کند
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او//نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند
گفتم گره نگشودهام زان طره تا من بودهام گفتا منش فرمودهام تا با تو طراری کند
پشمینه پوش تندخو از عشق نشنیدهاست بو//از مستیش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند
زان طره پرپیچ و خم سهل است اگر بینم ستم//از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند
با چشم پرنیرنگ او حافظ مکن آهنگ او //کان طره شبرنگ او بسیار طراری کند