مامان جان اگه بتونم ميام........ولي تا قبل 10...10:30 ميرم...........
ببخش دورت بگردم.......رفته بودم ناهارتو حاضر كنم دخمل گلم.........تازه مايشم بيشتر كردم.........
بيشتر جون بگيري.........عمو حباب چشاش از حدقه بزنه بيرون........
من دارم ميرم.............
ولي اين داستان ادامه دارد
دختر من رفتم.......توهم پاشو زود بيا خونه........دمه ظهر خوب نيس تو كوچه دختر اين وقت ظهر پرسه بزنه
همون كه خودت گفتي.........مامانتم هم اختيار خودتو دارم هم اختيار پروف تو.........بايد بيام اينجا تلپ شم ببينم دخملم چيكار مي كنه.......هواتو داشته باشم...........
ننه بودن به همين چيزاس ديگه...........