شهرآفتابی
پسندها
223

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام عزیز خوبی
    ببخشید سرم شلوغ بود نوشتی بی من صفا نداره
    اینقد هندونه زیر بغلم نزار:D
    دیاری دیگر

    میان لحظه و خاک، ساقه گرانبار هراسی نیست.
    همراه! ما به ابدیت گل ها پیوسته ایم.
    تابش چشمانت را به ریگ و ستاره بسپار:
    تراوش رمزی در شیار تماشا نیست.
    نه در این خاک رس نشانه ترس
    و نه بر لاجورد بالا نقش شگفت.
    در صدای پرنده فرو شو.
    اظطراب بال و پری سیمای تو را سایه نمی کند.
    در پرواز عقاب
    تصویر ورطه نمی افتد.
    سیاهی خاری میان چشم و تماشا نمی گذرد.
    و فراتر:
    میان خوشه و خورشید
    نهیب داس از هم درید.
    میان لبخند و لب
    خنجر زمان درهم شکست.
    دلسرد

    قصه ام دیگر زنگار گرفت:
    با نفس های شبم پیوندی است.
    پرتوی لغزد اگر بر لب او،
    گویدم دل: هوس لبخندی است.
    خیره چشمانشبا من گوید:
    کو چراغی که فروزد دل ما؟
    هر که افسرد به جان، با من گفت:
    آتشی کو که بسوزد دل ما؟
    خشت می افتد از این دیوار.
    رنج بیهوده نگهبانش برد.
    دست باید نرود سوی کلنگ،
    سیل اگر آمد آسانش برد.
    باد نمناک زمان میگذرد،
    رنگ می ریزد از پیکر ما.
    خانه را نقش فساد است به سقف،
    سرنگون خواهد شد بر سر ما.
    گاه میلرزد با روی سکوت:
    غولها سر به زمین می سایند.
    پای در پیش مبادا بنهید،
    چشم ها در ره شب می پایند!
    تکیه گاهم اگر امشب لرزید،
    بایدم دست به دیوار گرفت.
    با نفس های شبم پیوندی است:
    قصه ام دیگر زنگار گرفت.
    مهندسی :)زنانی ک ایرانی بودند... ;)پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست... :gol::gol:
    Data_art

    ایشون مدیریت تالار هنر هستند....باید واسشون بصورت پیام خصوصی ارسال کنید.:gol:
    سلام.....مرسی......تشکر از شما

    دیگه بستگی به سلیقه شما داره ...البته مطمینن سلیقه شما قابل تحسین هست:gol:

    الان باید اینهارو به مدیر تالار هنر

    بدین.
    بازم خیلی خوبه شما فوتبال دوستین......راستش اینجا همه تو حاشیه هستند.:D

    متاسفانه......
    سلام.....ممنونم

    شما خوبید؟؟

    بله کاملا درسته.....تا 1ماه امتحانات شارژ شدیم.....:D
    واحه ای در لحظه

    به سراغ من اگر می آیید،
    پشت هیچستانم.
    پشت هیچستان جایی است.
    پشت هیچستان رگ های هوا، پر قاصدهایی است
    که خبر می آرند، از گل وا شده دورترین بوته خاک.
    روی شن ها هم، نقش های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
    به سر تپه معراج شقایق رفتند.
    پشت هیچستان، چتر خواهش باز است:
    تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
    زنگ باران به صدا می آید.
    آدم اینجا تنهاست
    و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاریست.
    به سراغ من اگر می آیید،
    نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
    چینی نازک تنهایی من
    بنده بیشتر:smile:

    عکستون خیلی قشنگ بود.

    شبتون قشنگ و توام با آرامش

    به خدا میسپارمتون:gol:
    پ پنجرش خیلی دلبازه...
    :redface: بخاطر سردرد دیدم نمیچسبه رو ایراداش دقت کنم
    امروزم نوشتی؟؟
    ایشالا فردا حتمن میخونما
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا